نوشته شده توسط : arman
آیا خاتمی آبِ رفته اصلاح طلبان را به جوی باز میگرداند؟/ همه دلهرههای آقای لیدرگزارشی از آخرین شنیده ها از اردوگاه اصلاحات؛
خاتمی در روزهای اخیر بارها از سوی چهره های اصلاح طلب و در محاقل
خصوصی مورد انتقاد قرار گرفته است و باید دید که او می تواند آب رفته ...
هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
بعضا مشاهده ميشود اردوگاه اصلاح طلب با پمپاژهای رسانه ای سعی در به سرتيتر قرار دادن مجدد اين جريان در پیشانی سياست کشور است.
خاتمي ليدر جريان اصلاحات است؛ غالب قریب به اتفاق اصلاح طلبان به این جمله تاکید و اذعان دارند که پنجمین رئیس جمهور ایران رهبر جریان اصلاحات محسوب میشود. حرکت خاتمی برای صعود به قله اصلاحات
همواره با فراز و نشيبهاي فراوان همراه بوده است او كه خواستار و معتقد به
اصلاحات دورن نظام است بعضا برخلاف اين اعتقاد خود گام برداشته و
اغلب صخرههايي كه در راه حركت اين سياستمدار ديده شده خود ساخته گزارش شده
است.
نگاه اصلاحطلبان به ليدر اصلاح طلبان جزر و مدهای فراوانی داشته است. در ايام فتنه، پس از آن و تا به امروز درجه تلورانس رفتاري مجموعه اصلاحطلبان با خاتمي عدد بالایی را نشان ميدهد.
خاتمي پس از حضور در انتخابات مجلس شاهد سنگپراكنيهايي از سوي طيف تندروی اصلاحطلبان بود. اين در حالي بود كه خاتمي در پاسخ به آنها شكستهاي پي در پي اصلاحطلبان در عرصه سياسي طی چندین سال گذشته را يادآور شد و بار ديگر حركت اصلاحطلبي حول محور نظام را به آنها گوشزد كرد. جالب است که سید محمد خاتمی ، حتي شرط عذرخواهی برای حضور در انتخابات آتي را رد نكرد. تلاش وی براي حضور در عرصه انتخابات
تنها معطوف به اين سخنان نبود و در ديدارهايي كه او با مرد خاکستری اصلاحات
و وزير كشور دولت سابق خود داشت به اين موضوع دامنزد كه
خاتمي نگاهی پرمعنا به مسند رياست جمهوري يازدهم دارد.
البته پس ازديدارهاي او شاهد به ظاهر
دعوا و اختلاف نظرهایي با عبدالله نوري و مرد خاکستری اصلاحات بودیم تا
شاید به نوعی افکار عمومی بدین شکل تغذیه شود(ویا بدین شکل تغذیه کنند) که
خاتمی پس از فتنه 88 دچار استحاله شده و مرز خود را با تندروهای اصلاح
طلب جدا کرده است.
اختلاف پنجمین رئيس جمهور و وزیر کشور
دوران اصلاحات با افشای دیدار خاتمی با وی توسط نزدیکان عبدالله نوری
کلید خورد چرا كه خاتمي خواستار عدم رسانه ای شدن اين ديدار بود.
اختلاف خاتمي و مرد خاکستری اصلاحات نيز به ضلع سومي به نام هاشمي مربوط بود، در حاليكه خاتمي از رئيس مجع تشخيص مصلحت نظام به نیکی ياد كرد و او را فردي اصلاحطلب می ناميد موسوي خوئينيها اين مطالب را بر نتافت و نسبت به سخنان خاتمی واکنش نشان داد. تلاش هاي خاتمي تا جايي ادامه يافت كه بنابر گزارش منابع آگاه وي نامهاي به هاشمي رفسنجاني تحويل داده تا به دست یکی از شخصیت های نظام برساند هرچند از محتويات نامه خبري در دست نيست اما چیدن پازل های تاریخی و رفتاری خاتمی پس از فتنه 88 تا به امروزه كوشش وی براي رساندن خود به ماراتن انتخابات رياست جمهوري را در اذهان پديد می آورد. در اين بين محمدجواد حقشناس عضو شوراي مركز حزب اعتماد ملي با بيان اينكه حضور خاتمي به سود نظام و به ضرر وي به دلیل مشکلات پیش روست تاکید کرد: حضور خاتمي مخالفاني از سوي جريان های تندروي اصلاحطلب و اصولگرايي دارد. وي در ادامه دوگانه هاشمي – خاتمي را بهترين گزينه براي انتخابات آتي دانست و تصريح كرد: خاتمي از لحاظ بينالمللي و هاشمي از لحاظ داخلي داراي امتيازاتي هستند. حق شناس فراهم شدن شرايط حضور خاتمي در انتخابات را تنها به تلاش اصلاح طلبان نسبت نداد و کوشش عقلاي اصولگرا براي حضور پنجمین رئيس جمهور ايران در انتخابات 92 را خواستار شد. به هر شکل اشتباهات خاتمي در سير سياسي و جاده اصلاح طلبی از تعداد انگشتان دو دست فرا تر رفته و شايد اين آخرين فرصت براي او باشد و باید دید تا چه اندازه تلاش بر رفع موانع ایجادی بین خود و افکار عمومی است. همين اشتباهات و سوزاندن فرصتهاي متعدد
در دوره 8 ساله رياست جمهوري و پس از آن سبب شده تا شاهد قدم زدن توام
با احتیاط مردی با عبای شکلاتی در کوچه پس کوچه های سیاسی باشيم.
آيا ليدر اصلاحات كه زيبا كلام كارشناس اصلاح طلب مسائل سياسي او را از لحاظ مؤلفههاي سياسي زير صفر ميداند، ميتواند آب رفته اصلاحطلبان درعرصه سیاسی کشور را به جوي نظام باز گرداند. مرخصی درمانی یا راهی برای فرار از مجازاترفتارشناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی به منظور اخذ مجوز مرخصی از زندان بوده است
هامون به نقل از ندای انقلاب:متهمان فتنه 88 در نظر دارند فاز جدیدی از آموزشهای جین شارپ را عملیاتی کنند.
بر اساس آموزه های جین شارپ بازداشت شدگان اعتراضات و ناآرامی ها می باید پس از مدتی از دوران محکومیت خود اقدام به تمارض کرده و به بهانه پیگیری مراحل درمان درخواست مرخصی از زندان کنند. این مسئله زمانی توجهات را به خود جلب می کند که رفتار شناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی پزشکی به منظور اخذ مجوز مرخصی پزشکی از زندان بوده است. موضوعی که از سال گذشته با درخواست مرخصی صفایی فراهانی شروع شد و پس از محسن امین زاده ظاهرا نوبت به عرب سرخی رسیده است. نکته جالب ماجرا زمانی است که بسیاری از این افراد در دوران مرخصی پزشکی خود بیشتر به اطبایی مراجعه می کنند که ربطی به عارضه ی موجه مرخصی شان نداشته است. آغاز مرحله ای جدید عملیات روانی غرب علیه ایراندور جدیدی از عملیات روانی غرب علیه ایران، با تکیه بر انتشار شایعات درحال شکل گیری است.
هامون به نقل از ندای انقلاب: دور جدیدی از عملیات
روانی غرب علیه ایران، با تکیه بر انتشار شایعات در سطح رسانه های خبری،
در حال شکل گیری است.
چرا که شایعات با قدرت شیوع پذیری سریع خود، قادر به ایجاد اختلافات و طرح تحلیل های نابجا در میان مردم و تصمیم گیران جامعه هدف بود و قدرت مدیریت بحران را از طرف مقابل سلب می کند. در این راستا از ابتدای هفته جاری شایعات گوناگونی در حوزه های اقتصادی و سیاسی مطرح شده که از جمله آنها می توان به شایعه ی «تحریم گازی ایران از سوی اروپا»، گزارش نیویورک تایمز از کتاب «بازی ایانی: بازی جنگ در عراق، از جرج دبلیو بوش تا باراک اوباما» به بهانه متهم کردن ایران در ناآرامی های عراق، ادعای العربیه به نقل از نیویورک تایمز ، به خطای پدافند هوایی ایران در تشخیص هواپیماهای خودی از بیگانه و... اشاره کرد. نقطه ی مشترک تمامی این شایعات زیر سوال بردن قدرت عملیاتی و دفاعی ایران در عرصه های مدیریتی است. براساس مباحث نظری یکی از مراحل اصلی و تاثیر گذار در طراحی عملیات های روانی، انتشار شایعات است. نقش آفريني اسرائيل در تنش اخير ميان ترکيه و سوريه
برخي تحليلگران معتقدند حمله خمپاره اي اخير به داخل مرزهاي ترکيه،
اقدامي طراحي شده براي کاهش سرعت موفقيت ارتش سوريه در مقابله با گروه
هاي مسلح تروريست بوده است.
هامون به نقل از سیرنیوز؛ اين منابع با اشاره به موفقيت
هاي چند هفته اخير در پاکسازي شهرهاي مهم از حضور گروه هاي مسلح تحت
الحمايه کشورهاي بيگانه تاکيد مي کنند رژيم صهيونيستي و آمريکا، دو کشور
قطر و عربستان و حتي برخي محافل در ترکيه مي توانند تحريک کنندگان تروريست
ها در دامن زدن به اتفاق اخير در مرزهاي ترکيه باشند. متهم شدن سوريه به
عمليات تروريستي در حالي است که اين کشور طي 20 ماه گذشته علي الدوام در
معرض مداخلات خارجي و حملات تروريست هاي سازمان دهي شده از سوي کشورهاي
خارجي و از جمله ترکيه قرار داشته است. در عين حال منابع مختلف به ترکيه
هشدار مي دادند که ممکن است حمايت از تروريست ها روزي به سوي خود آنها نيز
کمانه کند. در اين ميان گمانه قوي تر همان است که اتفاق تروريستي اخير و
حملات خمپاره اي به ترکيه، در راستاي مهار موفقيت هاي دولت سوريه در
زمينه سرکوب گروه هاي مسلح تروريست انجام گرفته است. به گزارش العالم به
نقل از نشريه المنار فلسطين، با نزديک شدن زمان اعلام پيروزي کامل ارتش
سوريه در شهر حلب از سوي رئيس جمهور اين کشور، ارتش ترکيه در اقدامي
هماهنگ با برخي رژيم هاي منطقه و تروريست ها و با هدف مشغول کردن ارتش
سوريه از حلب به تجاوزگري عليه خاک اين کشور پرداخت. به نوشته اين نشريه
به نقل از منابع آگاه، گروه هاي تروريستي در سوريه با حمايت مالي قطر به
تسليحاتي مانند خمپاره هاي پيشرفته دست يافته و همان ها يکي از روستاهاي
ترکيه را هدف قرار دادند هدف تروريست هاي سوريه از اين اقدام اين بود تا
چنين نشان دهند که اين اقدام را ارتش سوريه انجام داده است. دولت ترکيه
بدون تأمل و بررسي ابعاد اين مسئله يکي از روستاهاي سوريه را هدف حملات
توپخانه اي قرار داد و از سازمان ناتو نيز خواست براي بررسي اين مسئله
تشکيل جلسه دهد. المنار نوشت: اقدام تجاوزکارانه ترکيه به خاک سوريه از
قبل با طرف هاي مختلف هماهنگ شده بود به ويژه اينکه اردوغان در ترکيه
محبوبيتش را از دست داده است زيرا ملت ترکيه از رويکردهاي خصمانه
رهبرانشان عليه ملت هاي عربي و مسلمان مطلع شده اند. به نوشته اين نشريه،
موفقيت ارتش سوريه در وارد کردن شکست هاي پياپي به تروريست ها در حلب که
آخرين موضع آن ها بود، براي طرف هاي توطئه مانند ترکيه، قطر و عربستان
خوشايند نبود. از اين رو اين تجاوزگري با هدف جلوگيري از تمرکز ارتش
سوريه بر شهر حلب و نيز تلاش بي ثمر دوحه، رياض و آنکارا براي نجات
تروريست ها از سرنوشت حتميشان بود. المنار فلسطين در گزارش ديگري خاطرنشان
کرد: واشنگتن و هم پيمانانش به شدت از موفقيت سوريه در سرکوب تروريست ها
به ويژه در حلب خشمگين هستند و نگرانند بار ديگر سناريوي جنگ 2006 لبنان
و پيروزي بر اسرائيل اين بار از سوي سوريه تکرار شود. يادآور مي شود دان
مريدور معاون نخست وزير اسرائيل در تلاش براي تشديد تنش ها ميان ترکيه و
سوريه مدعي شد: حمله خمپاره اي سوريه به شهري مرزي در ترکيه بايد حمله
به يک عضو ناتو قلمداد شود. به گزارش رويترز، مريدور در خلال سفر به
پاريس افزود: اين مسئله را بايد مدنظر قرار داد که براساس پيمان ناتو اين
حمله، حمله به يک عضو ناتوست. وي پس از ديدار با وزير امور خارجه و
همچنين وزير دفاع فرانسه در فرافکني تازه اي ادعا کرد اوضاع در سوريه
وحشتناک است. تظاهر رژيم صهيونيستي به جانبداري از ترکيه در حالي است که
صهيونيست ها پيش از اين با حمله به کشتي امدادرساني مرمره 9 شهروند ترکيه
را کشتند. مردم ترکيه در ميان ملت هاي منطقه بيشترين انزجار را نسبت به
رژيم صهيونيستي دارند. تلاش صهيونيستي- آمريکايي براي هل دادن ترکيه به
باتلاق و جنگ با سوريه در حالي است که اتحاديه اروپا با عضويت ترکيه در
اين اتحاديه مخالفت کرده و تلاش طولاني مدت آنکارا در اين زمينه نافرجام
مانده است. با اين حال کشورهاي غربي اکنون مي کوشند از ترکيه به عنوان يک
آلت دست ناتو استفاده کنند و همين امر با اعتراض مردم مسلمان ترکيه
مواجه شده است. به همين دليل هم مردم ترکيه با تجمع در برابر پارلمان اين
کشور عليه سياست هاي جنگ طلبانه و مداخله جويانه دولت اردوغان و ضرورت
دوستي با ملت سوريه شعار دادند. تظاهرکنندگان در حالي که شعارهايي با
مضامين «ما خواهان جنگ نيستيم» و «مردم سوريه برادر ما هستند» اعتراض و
خشم خود را به سياست هاي دولت حاکم اين کشور علني نمودند.شدت گرفتن اختلافات در ستاد انتخاباتی یک کاندیدای ریاست جمهوریاخبار بدست آمده حکایت از آن دارد که اختلافات در درون ستاد یکی از کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری شدت یافته است. هامون به نقل از محدوده: یکی از کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری که مدت هاست ستادهای انتخاباتی خود را فعال کرده و از طیف های مختلف نیز در بدنه ستاد خود بهره گرفته به دلیل اختلاف نظرهای شدید میان برخی اعضای برجسته ستاد خود، این روزها چندان حال خوشی ندارد. «سهم خواهی»، «عدم تمکین تشکیلاتی»، « اختلاف نظرهای قومیتی» و... از جمله مسائلی است که در ستاد این کاندیدای ریاست جمهوری رخ داده و به تعبیر این فرد ستاد را به یک مجموعه افلیج تبدیل کرده است. یک بیماری روانی دیگر رادیوفردا کشف شد !اختلال گراندیوزیتی ( GRANDUSITY ) بیماری روانی جدیدی است که از سوی رادیودیروز برای رادیوفردا کشف شده است !
هامون به نقل از بولتن نیوز: به گزارش رادیودیروز بررسی
های روانپزشکی و تطابق آثار و علائم موجود در اخبار رادیوفردا نشان می
دهد این رسانه مبتلا به یک اختلال روانپزشکی به نام گراندیوزیتی (
GRANDUSITY ) می باشد . این اختلال به معنای خود بزرگ بینی است که در زمره
ی بیماری های روانی می باشد . کارخانه دروغ سازی «دیگربان» تعطیل شد/ تو رو خدا به ما کمک کنید
جالب آنکه مسئولین این سایت در بیانیه پایانی خود خواسته اند در ظاهر خود
را مستقل نشان داده و اقدامات خود را، عملی خودجوش اعلام کنند. جالب تر
آنکه مسئولین این سایت دست به سر کیسه کردن مردم هم زده و نوشته است که
"دیگربان در صورت تامین بودجه٬ فعالیت خود را از سر خواهد گرفت."
هامون به نقل از بولتن نیوز: سایت «دیگربان» که در دروغ سازی علیه جمهور اسلامی ید طولایی داشت، تعطیل شد. به گزارش بولتن نیوز، این سایت در توضیح دلیل این اقدام نوشته که به علت مشکلات مالی تا اطلاع بعدی به کار خود پایان داده است. معلوم است که اوضاع اپوزیسیون و ضدانقلاب، حسابی قمر در عقرب شده و اربابان این قلم به مزدها به این نتیجه رسیده اند که هزینه هایی که برای چنین سایت هایی در طول این چند سال اخیر کرده اند، نتیجه خاصی جز وقت تلف کردن نداشته و تف سر بالاست. جالب آنکه مسئولین این سایت در بیانیه پایانی خود خواسته اند در ظاهر خود را مستقل نشان داده و اقدامات خود را، عملی خودجوش اعلام کنند. در این بیانیه آمده است: "دستاندرکاران این پروژه که از ژانویه سال ۲۰۱۱ با حمایت مالی اندکی آغاز شد و از ابتدای سال ۲۰۱۲ بدون هیچ حمایتی به کار خود ادامه داد٬ پس از بینتیجه ماندن تلاشها برای جذب بودجه از منابع مستقل٬ تصمیم به توقف فعالیت آن گرفتند. این سایت طی این مدت تنها بر اساس انگیزه شخصی دستاندرکاران آن و بدلیل بازخوردهایی که حاکی از تاثیرگذاری در فضای رسانهای و سیاسی کشور بود به فعالیت خود ادامه داد." این در حالی است که اخبار این سایت، آن قدر دروغ و به دور از واقعیت بود که حتی مورد استناد دیگر سایت های ضد انقلاب نیز قرار نمی گرفت. جالب تر آنکه مسئولین این سایت دست به سر کیسه کردن مردم هم زده و نوشته است که "دیگربان در صورت تامین بودجه٬ فعالیت خود را از سر خواهد گرفت." گفتنی است طبق اخبار رسیده، مابقی رسانه های ضد انقلاب نیز به دلیل عدم کارایی لازم، حمایت های اربابان خود را از دست داده و با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. حتي BBC هم متوجه رفتار كج و معوج خاتمي شد
نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در
ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع
حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که
برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟...
هامون به نقل از بولتن نیوز: با نزديك شدن به موسم انتخابات رياست جمهوري، رسانه هاي ضد انقلاب نيز دست به كار شده و با قدرت هر چه بيشتر مشغول توليد محتوا در اين زمينه هستند. به گزارش بولتن نيوز، محور اساسي رسانه هاي بيگانه در مورد انتخابات آينده، دامن زدن به اختلافات موجود بين مسئولين (مخصوصا اختلاف بين اصولگرايان) و حمايت بي چون و چرا از اصلاحطلبان و در رأس آنها سيدمحمد خاتمي، يكي از اضلاع اساسي در فتنه 88 است. در همين مورد، سايت بي بي سي متعلق به دستگاه سلطنتي انگليس در مطلبي با عنوان «خاتمي، کيمياگر يا اصلاح طلب؟»، در مورد ديدگاههاي پارادوكسيكال و متناقض خاتمي پرداخته و معتقد است كه مواضع و عملكرد او با يكديگر در تناقض است و معلوم نيست كه وي بالاخره از كدام مشرب فكري تبعيت مي كند و دنبال چه چيزي است. نويسنده در ابتداي اين مطلب مي نويسد: "هنگامي که محمد خاتمي نخستين بار براي انتخابات رياست جمهوري ايران نامزد شد، بسياري از مخالفان حکومت، بخصوص آنها که در خارج از کشور بودند، مي گفتند، او فردي است از داخل نظام جمهوري اسلامي و شعارهايش درباره اصلاحات، جامعه مدني، آزادي و غيره چيزي نيست جز عوامفريبي و راهي براي طولاني تر کردن عمر حکومت. اما بسياري از راي دهندگان ايراني که در داخل بودند، خواسته يا از سرناچاري با خوشبيني به او نگريستند، از او حمايت کردند و به او راي دادند. گسترش آزادي بيان، آزادي هاي اجتماعي، سياست هاي بازتر فرهنگي، گسترش فعاليت نهادهاي مدني، بهبود روابط ايران با کشورهاي غربي، افشا کردن قتل هاي زنجيره اي همه و همه سبب شد تا بسياري از تحليل هاي بدبينانه در مورد خاتمي کمرنگ شود. اما به نتيجه نرسيدن تحقيقات درباره قتل هاي زنجيره اي، عدم موضعگيري قاطع در قبال بسياري از رويدادهاي داخلي از جمله رد صلاحيت گسترده نامزدهاي اصلاح طلب در انتخابات مجلس سال 82 سبب شدند تا چهره خاتمي در ذهن بسياري در حد يک اصلاح طلب "کم جرات" و "بي خاصيت" تنزل پيدا کند." وي سپس به مواضع دوگانه خاتمي اشاره كرده و نوشته است: "با نگاهي به کل کارنامه خاتمي مي توان گفت که شايد هيچ سياستمداري به اندازه او نتوانسته احساسات هوادرانش و هواداران دمکراسي در ايران را روزي به عرش و روزي ديگر به فرش و يا به روايت بهتر به قعر برساند. او کسي است که روزي افراد کشته شده در جريان اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوري سال 88 را "شهيد" خواند و از اقدامات حکومت بعنوان "کودتاي مخملين عليه مردم و جمهوريت نظام" ياد کرد و روزي ديگر از "ظلم به رهبري و نظام" حرف زد... ...اين افراد طبيعتا از محمد خاتمي بعنوان رهبر جنبش اصلاحات ايران، انتظار داشتند که در مواضعش تغييري اساسي ايجاد کند، البته نه تغييري در حد درخواست براي تغيير رژيم، بلکه دستکم در پيش گرفتن موضعي انتقادي تر و محکم تر از گذشته در قبال سرکوب ها و محدوديت هاي ايجاد شده و احتمالا تحريم انتخابات. اما خاتمي در اوج ناباوري و بر خلاف انتظار حتي دوستانش، به عنوان راي دهنده در انتخابات مجلس دهم شرکت کرد. او بعدا از تمايلش براي شرکت اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري سخن گفت. رئيس جمهوري سابق ايران در روزهاي اخير براي برطرف کردن ترديدها درباره مواضعش، با براندازي مخالفت کرده و از ضرورت حفظ "چارچوب" سياسي موجود در ايران سخن گفته است." نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟، سعي كرده تا از حكومت ايران، به دليل وجود شواري نگهبان كه وظيفه تأييد صلاحيت ها را بر عهده دارد و چنين كاركردي عقلا نيز مورد قبول است، چهره اي غير دموكراتيك و مردم سالار نشان داده و ادامه مي دهد: "گرچه خاتمي بارها تاکيد کرده است که او و همفکرانش "برانداز" نيستند و تنها به دنبال اصلاح حکومت و حفظ آنند، اما حقيقت اين است که ذات حکومت جمهوري اسلامي با خواسته هاي اصلاح طلبان در تضاد است. خاتمي پيش از هر چيز خواهان برگزاري انتخابات آزاد است. او مي گويد حکومت نبايد قيم مردم باشد. اما قانون اساسي جمهوري اسلامي که خاتمي خود را به آن معتقد مي داند، حق قيوميت را براي حکومت در نظر گرفته است چرا که حق نظارت بر انتخابات مجلس، رياست جمهوري، خبرگان و همه پرسي ها را به يک نهاد انتصابي يعني شوراي نگهبان واگذار کرده است (اصل 99). براساس همين قانون اساسي (اصل 98)، شوراي نگهبان تنها مسئول تفسير قانون اساسي است." نويسنده سپس به پارادوكس هاي موجود در تفكر خاتمي و در يك نگاه كلي تر، اصلاح طلبان پرداخته و معتقد است: "البته از اظهارات و اقدامات خاتمي مي توان دريافت که او ارادت خاصي به بنيانگذار جمهوري اسلامي، آيت الله خميني، دارد. ولي اين ارادت شخصي به معناي پذيرش تمام و کمال مهم ترين رکن قانون اساسي جمهوري اسلامي يعني اصل ولايت فقيه که اکنون کرسي آن در اختيار آيت الله خامنه اي است، نيست. در واقع اين امر، يکي از اساسي ترين پارادوکس هاي گفتمان اصلاح طلبي در ايران است که در اظهارات ميرحسين موسوي و مهدي کروبي نيز ديده مي شود. اين افراد همه از يک سو از وفاداري به "اصل نظام" و "آرمان هاي" آيت الله خميني سخن مي گويند و از سوي ديگر قدرت و اختيارات رهبري آن يا به معناي دقيق تر، قانون اساسي جمهوري اسلامي را که ميراث آيت الله خميني است، به چالش مي کشند."
بي بي سي: قانون اساسي خاتمي و اصلاح طلبان را گير انداخته استشبكه دولتي انگليس با اشاره به تناقضات رفتاري خاتمي مي گويد او از چشم حاميانش افتاده اما خواسته هاي وي عملاً مفهوم تغيير نظام را دارد.
:: بازدید از این مطلب : 208 نوشته شده توسط : arman
نفوذ بهائيان در عرصه مناصب دربار حکومت دیکتاتور پهلوی بعد از کودتاي انگليسي و آمريکايي 28 مرداد 1332 ش، محمدرضا پهلوي از يک دست نشانده به يک ديکتاتور تبديل شد.
سیرنیوز؛ هنگامي که بريتانيا تنها ايفا کننده نقش در سياست ايران بود کوشش مي کرد تا شاه و ديگران از خود اختياري نداشته باشند، به اين صورت که افراد را ضعيف نگه مي داشت تا حکومت کردن برايشان ساده تر باشد اما سياست آمريکا نقطه ي مقابل بريتانيا بود. عاملان کودتا در ايران، يعني انگليس و آمريکا، بنا داشتند اين مرز و بوم را محلي براي استقرار دائمي نيروهاي خود و به مثابه ي پايگاهي منطقه اي قرار دهند. اين قدرت هاي بيگانه گماشتن افرادي را در رأس امور ضامن بقاي اين پايگاه مي دانستند که هيچ گونه تعلقي به اين کشور از حيث منافع مردم و فرهنگ ملي نداشته باشند؛ زيرا به زعم آنان در چنين صورتي نگراني ها از امکان چرخش وضعيت برطرف مي شد. لذا حتي المقدور کوشش مي شد از افراد بهائي در مناصب حساس بهره گرفته شود. در واقع محمدرضاشاه، نيز به حمايت از بهائيان مي پرداخت. اين گفته حسين فردوست، تأييدکننده اين مطلب مي باشد: «محمدرضا نه تنها نسبت به نفوذ بهائي ها حساسيت نداشت، بلکه خود او صراحتاً گفته بود که افراد بهائي در مشاغل مهم و حساس مفيدند چون عليه او توطئه نمي کنند.» علاوه بر اظهارات فردوست، سخنان خود بهائيان در اين مورد شنيدني است. براي نمونه در يکي از جلسات بهائيان که در منزل ضياءالله هوشمند تشکيل شد. سرهنگ اقدسيه چنين اظهار مي کند:«افتخار ما بر ديانت بهائي است. من زماني که در ارتش بودم سربازان و درجه داران و افسران بهائي را احترام مي گذاشتم؛ ولي يک فرد مسلمان از ديگري شکايت مي کرد، دستور شلاق زدنش را مي دادم.» وي در ادامه افزوده است: «ما اطلاع داريم که شاهنشاه آريامهر، بهائي مي باشند. ما بهائيان همه پولدار هستيم و ترقي بيشتري خواهيم کرد.» نمونه ديگر اين سخنان در يکي از جلسات بهائيان در خيابان سبلان مي باشد که شخصي به نام واحديان چنين اظهار مي دارد که: «کارهايي که اکنون به دست اعلي حضرت همايون شاهنشاه اريامهر صورت مي گيرد، هيچ کدامش روي اصول دين نيست؛ زيرا خود شاه به تمام دستورات بهائي آشنايي دارد و حتي ايشان با اشرف پهلوي در دوران کودکي در مدرسه بهائيان در خيابان اميريه که در آن زمان از مدارس عالي تهران بود، درس خوانده اند و دليلش آن است که عکس آن زمان شاه و اشرف هم اکنون موجود است ... حال مردم احمق مي گويند: شاه بهائي است. چه کار مي توانند بکنند. فلسفي بالاي منبر مي گويد: شاها مواظب باش ببين دکتر شما چه شخصيتي است. کارها را به دست بهائي ها ندهيد ولي اين گفتار اثري ندارد...» دراين ميان نخست وزير 13ساله، اميرعباس هويدا، دوران اوج و اقتدار بهائيان در دستگاه حاکمه بود. حضور بهائيان در عرصه هاي مختلف سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي، در حقيقت يکي از اجزاي برنامه کلي و همه جانبه استعمارگران پير و جوان، در اسلام زدايي از ايران را تشکيل مي داد. که در ادامه به بررسي فعّاليت بهائيان در اين چهار عرصه مي پردازيم. اميرعباس هويدا اميرعباس هويدا، دولت مرد طراز اول رژيم پهلوي در فاصله سال هاي 1343-1357 ش، در تاريخ معاصر ايران از نامي آشنا برخوردار است. براي آشنايي با اين فرد نخست به پيشينه هويدا از ابتدا تا زمان قرار گرفتن در پست نخست وزيري و سپس دوران سيزده ساله، حکومت او را مورد بررسي قرار مي دهيم. اميرعباس هويدا، فرزند ميرزا حبيب الله عين الملک،385 متولد سال 1295ش، در تهران مي باشد. وي به واسطه ي مأموريت هاي پدرش، در کشورهاي عربي، بزرگ شد و تحصيلات ابتدايي و متوسط خود را در بيروت به پايان رساند. عدم حضور در کشور ايران و آشنا نبودن با فرهنگ ايراني و همچنين تربيت خانوادگي که به سختي ارزش هاي جوامع غربي خصوصاً کشور فرانسه را به اميرعباس هويدا تعليم مي داد. حتي حلقه ي دوستان نزديک هويدا در مدرسه فرانسوي بيروت هم براي خود نامي برگزيده بودند که طنين رمانتيسم تاريخي در آن موج مي زد. نام اين حلقه تمپلرها بود. بعد از خاتمه تحصيل در بيروت به انگلستان و سپس به بلژيک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل ثبت نام کرد. در سال 1321ش، به ايران مراجعت و از وزارت خارجه تقاضاي استخدام کرد. ساعد(وزير وقت خارجه)، ذيل تقاضاي هويدا مي نويسد:«عدّه اي فعلاً بلا تکليف هستند.» مع هذا هويدا در تاريخ 12 شهريور 1322ش، به وسيله ي درخواست انوشيروان سپهبدي(شوهرخاله هويدا که اندک زماني بعد به مقام وزارت امور خارجه رسيد) به استخدام رسمي اين وزارتخانه درمي آيد.387 اما اشتغال هويدا در وزارت امور خارجه چندان به طول نمي انجامد و در اول مهرماه 1322 ش، براي انجام خدمت وظيفه عازم سربازي مي شود. در مهرماه 1323ش، مجدداً به وزارت خارجه بر مي گردد و به عنوان کارمند اداره اطلاعات به کار مشغول مي شود و از تاريخ دوازدهم بهمن 1323ش، به اداره سوم سياسي انتقال مي يابد. هويدا در سال 1324ش، به عنوان وابسته سفارت ايران در پاريس، عازم فرانسه گرديد. در دوران مأموريت پاريس، مسئوليت امور دفتري سفارت را به عهده داشت. هويدا نه تنها مسئوليت تمام امور کنسولي و ديپلماتيک ايران در فرانسه را برعهده داشت، بلکه وظيفه رسيدگي به امور اداري و سياسي و روابط ايران و آلمان شکست خورده و اشغال شده را هم دنبال مي کرد. بخش عمده اين روابط مربوط به مسائل اقتصادي و قراردادهايي بود که در دوران اقتدار هيتلر و رضاخان منعقد شده بود و بايد تکليف اين قراردادها روشن مي شد. افزون بر اين عده اي از يهوديان که گذرنامه هاي ايراني داشتندو در اردوگاه هاي آلمان نازي زندگي مي کردند، پس از شکست آلمان در اختيار متفقين قرار گرفته بودند که پيگيري کار آزادسازي و جابه جايي آنان نيز از وظايف هويدا در اين ايام به حساب مي آمد. ذکر اين نکته ضروري است که هيچ يک از اين يهوديان ايراني نبودند و در زمره کساني قرار داشتند که عبدالحسين سرداري، دايي هويدا (کاردار سفارت ايران در پاريس) در ازاي گرفتن مبالغي هنگفت به آنان گذرنامه ايراني داده بود. در مورد حضور هويدا در پاريس در اين ايام و فعّاليت هايش دو مسئله قابل تأمل وجود دارد. مسئله اول عضويت در حزب توده مي باشد. احسان طبري، ضمن اشاره به روابط هويدا با ايرج اسکندري از رهبران حزب توده عنوان مي کند: «هويدا در دوران خدمت وزارت خارجه در اروپا به همه جا سر زد اين روزها بازار کمونيسم در ايران گرم بود، عضو حزب کمونيسم در ورشو شد». مسئله ي دومي که در زمان حضورش در سفارت پاريس به وجود آمد، شرکت در باند قاچاق پاريس بود. در سال 1325ش، براي اولين بار جريان جنجال برانگيز شرکت عده اي از اعضاي سفارت ايران (از جمله هويدا) و چند نفر از ايرانيان سرشناس ديگر در قاچاق موارد مخدر، در روزنامه ي مردم ارگان حزب توده منتشر مي شود، اين خبر که در شماره ي مورخ 19 بهمن 1325ش، مجله خواندني ها از روزنامه مردم نقل شده به اين شرح است که: «به موجب خبر راديو پاريس، ضمن ايرانيان توقيف شده در پاريس به اتهام قاچاق، سه عضو سفارت، سه روزنامه نويس، يک نويسنده و يک سرهنگ و يک تاجر بزرگ مي باشند. به موجب خبر بعدي تقريباً پنجاه نفر تاکنون دستگير شده اند از جمله آقايان اميرعباس هويدا دبير اول سفارت، مطيع الدوله ي حجازي، سرهنگ اسفندياري، گنجه اي مدير باباشمل، وهاب زاده و منصور صالحي در يادداشتي که دولت فرانسه به ايران داده قيد شده است که حقوق دبيراول شما معلوم و مخارج او نيز معين است، ولي تحقيق کنيد ويلاي مشاراليه در خارج پاريس از چه محلي خريداري شده است». ابوالفضل قاسمي نيز در کتاب اليگارشي در مورد نقش هويدا در قاچاق پاريس، چنين مي نويسد: «در مقام دبير کلي سفارت ايران در پاريس به وسيله يهوديان يک باند قاچاق درست کرد به طوري که روزنامه کيهان نوشت (آيا مي دانيد که درهاي قنسولگري ايران بروي جهود و ارمني باز است) کار را به جائي مي رساند که پيرامون سفارتخانه مرکز قاچاق فروش ها مي شود به طوري که روزنامه آئين نام خيابان سفارت ايران را مرادف خيابان قاچاق در پاريس مي داند.»392 اين جنجال و افتصاح سرانجام با وساطت دربار فيصله مي يابد و موضوع فراموش مي شود تا اين که در فروردين ماه سال 1328ش، هويدا به سمت کنسوليار ايران در سرکنسولگري اشتوتگارت به آلمان مي رود و در اسفندماه همين سال به درخواست عبدالله انتظام که در آن موقع وزير مختار ايران در آلمان بوده است وظايف کنسولي را در اشتوتگارت به عهده مي گيرد. در سال 1329ش، با آغاز نخست وزيري حسين علاء، عبدالله انتظام در کابينه وي، وزير امور خارجه مي شود و هويدا به عنوان منشي مخصوص و رئيس دفتر امور خارجه منصوب مي گردد.394 ولي با تغيير کابينه، باقر کاظمي، وزير امور خارجه ي دولت مصدق، هويدا را از رياست دفتر وزارتي برکنار و به معاونت اداره ي سوم سياسي منصوب مي کند اما هويدا که اوضاع و احوال را بر وفق مراد خود نمي ديد در مهرماه سال 1330ش، به دعوت کميساري عالي پناهندگان سازمان ملل متحد مأمور خدمت در اين سازمان شد و مدت پنج سال در اين سازمان خدمت کرد و توانست به عنوان رابط کميسيون نقش ويژه اي در کمک به ايجاد پايگاه صهيونيستي عليه جهان اسلام ايفا کند. به گفته عباس ميلاني( نوسنده کتاب معماي هويدا) بحث امکان يک دولت يهودي در بخشي از سرزمين فلسطين هم در آن زمان سخت رايج بود. هويدا از جمله اقليت کوچکي بود که از ايجاد چنين دولتي طرفداري مي کرد و مي گفت اين پادزهر سامي ستيز تاريخ است.395 جالب توجه است که در آن زمان مأموريت کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل توسط وان هگ گدهارت که از فراماسونرهاي معروف و بين المللي بود، اداره مي شد. محمد اختريان در کتابش علت حضور هويدا در سازمان ملل را چنين بيان مي کند:«در زمان حکومت دکتر مصدق، سازمان جهاني صهيونيسم تعطيل شد و نمايندگي سياسي اسرائيل در ايران برچيده شد. در اين زمان اداره امور سازمان جاسوسي يهوديان ايران به کميته بهائيان واگذار گرديد. امير عباس هويدا نيز به دست عناصر با نفوذ و نقابدار بهائي مأمور خدمت در سازمان ملل گرديد.» در سال 1335ش، به تقاضاي رجبعلي منصور (پدر حسنعلي منصور سفير وقت ايران در آنکارا) با سمت رايزن سفارت ايران در ترکيه به آنکارا رفت. توهین بی شرمانه روزنامه شرق به رزمندگان و بسیجیان / واکنش فوری هیئت نظارت بر مطبوعات خواسته جامعه ایثارگران
روزنامه اصلاح طلب شرق همزمان با هفته دفاع مقدس طی کاریکاتوری موهن،
رزمندگان، بسیجیان و شهدای جنگ تحمیلی را متهم کرد که کورکورانه عازم جبهه
شده اند.
سیرنیوز؛ روزنامه شرق در شماره روز گذشته خود به انتشار کاریکاتوری پرداخت
که به صورت مستقیم یادآور فضای هفته دفاع مقدس و خاطرات هشت سال مقاومت ملی
ایرانیان است. در این کار کاریکاتور که با نام “کارتون خواب” منتشر شده
است افرادی در ستون نظامی به تصویر کشیده شده اند که در حال کور کردن راه
بینایی و بصیرت یکدیگر بوسیله چشم بند هستند. توهین به ملت ایران و حتی دین
اسلام، از زمان آغاز به کار دولت اصلاحات در دستور کار نشریات و شخصیت
های اصلاح طلب بوده است. اطلاق عناوینی چون «قابلمه به دست»(بهزاد نبوی) و
«مرگ موش خور»(رجبعلی مزروعی)، یا کشیدن کاریکاتورهای موهن مانند تشبیه
مردم به گوسفند(در اعتمادملی) یا ریختن مدفوع ثروتمندان بر سر خانواده های
فقیر(در روزنامه کلمه)، یا زیرسوال بردن صحت آیات و سوره های قرآن چون
سوره یوسف (صبح امروز به مدیرمسئولی سعید حجاریان) و عمر حضرت نوح(صبح
امروز) و… از جمله این اقدامات است.ادعاهای «دموکراسی خواهی» و «حمایت از
مردم» از سوی جریان اصلاحات البته با «توهین مکرر با مردم» قابل جمع است.
در نظر این جریان،دموکراسی به هیچ وجه به معنای مردم سالاری و حق مشارکت
مردم در حکومت نیست. آنان دموکراسی را در چارچوب نظریات پلورالیستی بیشتر
می پسندند و مرادشان از دموکراسی، جز «تعدد گروه های قدرت»نیست. از نظر
آنان، قشرهایی حداقلی از «نخبگان» می بایست برای کسب قدرت «مبارزه
عقلانی» کنند و مردم باید با رفتارهای «غیرعقلانی و احساسی» برای حمایت
سیاسی از نخبگان بسیج شوند. این است که هر از چندگاهی برای اثبات نبود
عقلانیت در مردم، دست به توهین هایی اینچنین زده و مدعی انحصار فهم معانی
کاریکاتورهایشان در قشر نخبه! می شوند. تاکنون خبری درباره واکنش هیئت
نظارت بر مطبوعات درباره این اقدام بی سابقه روزنامه اصلاح طلب منتشر نشده
اما خانواده های شهدا و رزمندان دفاع مقدس به طور مکرر در تماس با رسانه ها
خواستار برخورد با این روزنامه موهن شده اند. اما نکته قابل توجه این است
که هادی حیدری خالق این اثر در وبلاگ خود نام کاریکاتورش را “چشم بندان”
گذاشته که یادآور“پیشانی بند” بسیجیان است. قطعا همین نام از سوی خالق
کاریکاتور به روزنامه شرق پیشنهاد شده است که احتمالا مسوولان امر از ترس
تذکر و عواقب ممکن، تصمیم گرفته اند از آن صرف نظر کنند و با انتخاب عنوان
“کارتون خواب” عملا القای فلاکت اقتصادی را ضمیمه اثر هنری خویش کنند. به
هر حال معلوم نیست در حالی که هر ساله چندین زائر خارجی در اردوهای راهیان
نور شرکت می کنند و فضای معنوی جبهه ها تا آن سوی مرزها گسترده شده است
چگونه در داخل و آن هم در فضای رسانه های عمومی اینگونه حرمت شکنی و قداست
زدایی از آرمان ها و خون شهدا صورت می گیرد؟!تعميق پيوند فتنهگران و بهاييان عليه جمهوري اسلاميپيوند فتنهگران و بهاييان عليه جمهوري اسلامي كه در فتنه سال ۸۸ بصورت آشكار كليد خورده بود هم اکنون در حال گسترش و تعميق است.
هامون به نقل از نداي انقلاب: از حدود يكسال پيش
تعدادي از فتنهگران و ضدانقلاب خارج نشين در پروژهايي مشترك با مركز
فرهنگي " همزبان " وابسته به فرقه ضاله بهاييت تهيه و نشر كتاب عليه
جمهوري اسلامي را در دستور كار خود قرار دادند.
در اين راستا اخيراً مركز مزبور كتابي تحت عنوان " گفتمانهاي معاصر اجتماعي " كه حاوي مقالات و گفتارهاي ۲۱ نفر از عناصر فتنه و ضدانقلاب ميباشد را منتشر كرده است. در اين كتاب ۵۳۰ صفحهايي كه توسط انتشارات " ايرانيان " در واشنگتن منتشر شده است، مقالات و مطالبي از افرادي همچون محسن سازگارا، عبدالکریم لاهیجی، عمادالدین باقی، فاطمه حقیقتجو، رحیم رشیدی، آرام حسامی، کاویان میلانی، محمد نوریزاد، مهرداد مشایخی، امیرحسین گنجبخش و چند فتنهگر و ضدانقلاب ديگر درج شده است. گفتني است، اين مركز بهايي قصد دارد طي ماههاي آينده كتاب مزبور را به زبان انگليسي نيز منتشر نمايد. خاتمي ممكن است واكسن مقابله باميكروب هاي سبز باشد!
سايت
روزآن لاين با اشاره به تمايل خاتمي براي بازگشت به عرصه سياست مي نويسد:
هر چند كه با توجه شرايط موجود از جمله حوادث اخير كه منجر به بازداشت
فائزه هاشمي شده و كنش حاكميت با اصلاح طلبان را دستخوش مسائل تازه اي
كرده، فرضيه حضور اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري با محوريت خاتمي
فرضيه اي ضعيف به نظر مي رسد اما در عين حال اين نوشتار مي كوشد تا تحليلي
واقع بينانه از جنبه هاي مثبت و منفي حضور اصلاح طلبان در انتخابات با
محوريت محمد خاتمي ارائه دهد.
:: بازدید از این مطلب : 181
|
|
آرشیو مطالب پیوند های روزانه مطالب تصادفی مطالب پربازدید چت باکس
تبادل لینک هوشمند پشتیبانی LoxBlog.Com
|