نوشته شده توسط : arman
مدیر مسئول روزنامه کیهان در برنامه «دیروز، امروز، فردا» به تحلیل بیانات تاریخی رهبر معظم انقلاب در خطبه های نمازجمعه تهران پرداخت.
مرصاد به نقل از صراط به نقل از «خبرگزاری دانشجو»، حسین شریعتمداری در برنامه شنبه شب «دیروز، امروز، فردا» با اشاره به صحبت های مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران گفت: هر وقت آقا سخنانی از این دست دارند همه این احساس به آنها دست می دهد که این دیگر اوج نگاه حکیمانه و موشکافانه است ولی هر وقت صحبت های بعدی آقا پیش می آید احساس می کنند که باز هم فراز دیگری مطرح شده است.
در فرمایشات آقا حتی حروف اضافه هم اضافه نیست وی ادامه داد: من معتقد هستم که در فرمایشات آقا حتی حروف اضافه هم اضافه نیست. ۱۰ دقیقه بعد از شروع خطبه دوم، رویترز گزارش داد که قیمت نفت چند دلار افزایش پیدا کرد مدیر مسئول روزنامه کیهان بیان داشت: سخنرانی رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تهران، بازتاب های بسیار گسترده ای داشت و خیلی از بازتاب ها در همان دقایق اول سخنرانی شروع شد؛ درست ۱۰ دقیقه بعد از شروع خطبه دوم، رویترز گزارش داد که قیمت نفت چند دلار افزایش پیدا کرده است. بیانات آقا در قدم اول شلیک به پاشنه آشیل آمریکا بود شریعتمداری تصریح کرد: بیانات حضرت آقا در قدم اول شلیک به پاشنه آشیل آمریکا بود؛ یعنی آنجایی که فرمودند آمریکا وقتی تهدید می کند به ضررش است و وقتی دست به حمله بزند ۱۰ برابر به ضررش است که همه این ها قابل تحلیل است و شواهد موجود و اعترافات خود دشمنان هم همین را نشان می دهد. وی ادامه داد: حضرت آقا در این سخنرانی نمونه هایی از موفقیت های ما را همراه با ویترینی از شکست های آمریکا ارائه کردند. مدیر مسئول روزنامه کیهان یادآور شدند: آقا فرمودند و اعلام کردند که ما در جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه از طرفین رژیم صهیونیستی حمایت کردیم و بعد فرموند که هیچ ابایی هم نداریم که بگوییم ما از همه کسانی که با اسرائیل در ستیز و جنگ هستند حمایت می کنیم. شریعتمداری اظهار داشت: این نکته بسیار حساس و مهمی بود یعنی برای اولین بار بود که با این اقتدار مطرح شد. وی ادامه داد: این برای اولین بار بود که به این شکل مطرح می شد؛ البته این به این معنی نیست که حضرت آقا پیش از این نظر دیگری ارائه کردند؛ رهبری همانطور که خودشان فرمودند چنان نیستد که در پنهان چیزی بگویند که در بیرون مغایر با آن باشد؛ ممکن است برخی از مسائل را علنی نگویند که باید هم اینظور باشد ولی این طور نیست که آن چیزی که علنی می گویند با آن چیزی که اعلام نمی کنند در تضاد باشد. مدیر مسئول روزنامه کیهان اظهار داشت: این نکته بسیار حساس و مهمی بود یعنی برای اولین بار بود که با این اقتدار مطرح شد. شریعتمداری گفت: من فکر می کنم مهمترین بخش در این قسمت این است که آقا ضمن اینکه خطاب به آمریکا گفتند که اگر جنگ بشود ۱۰ برابر به ضررش است نمونه هایی از پیروزی های ما را بر روی میز گذاشتند. وی در پاسخ به این سوال که آیا نظام چالش هایی را که در این چند ساله با موفقیت از آن گذشته است را برای مردم تشریح کرده و جا انداخته است؟ گفت: اینکه ما در ارائه تابلویی از راهی که طی کرده ایم و عقبه های تند و نفس گیری را که با موفقیت از آن عبور کرده ایم، به مردم سنگ تمام نگذاشته ایم قابل تردید نیست ولی روند انقلاب به گونه ای بوده است که همه نسل ها با آن همراه و هم صدا بوده است. مدیر مسئول روزنامه کیهان خاطرنشان کرد: یکی از ویژگی های انقلاب ما با توجه به فرمایشات آقا این است که ما از ابتدا با نظام سلطه درگیر بوده ایم. شریعتمداری افزود: درگیری ما با نظام سلطه دقیقا از زمانی شروع شد که ما به همت امام راحل نسخه اسلام ناب را بر کرسی حاکمیت نشاندیم؛ درست است که اگر نسخه اسلام ناب بر کرسی حاکمیت نمی نشست باز هم نسخه بود و نسخه شفابخش بود ولی در اذهان و کتاب ها. نسخه اسلام ناب به ویزا نیازی ندارد وی عنوان داشت: وقتی که نسخه اسلام ناب بر کرسی حاکمیت می نشیند چند اتفاق حتما می افتد چرا که اسلام یک باور است و جای باور هم در درون انسان و قلب انسان هاست. مدیر مسئول روزنامه کیهان ادامه داد: اولین اتفاقی که می افتد این است که این نسخه به ویزا نیازی ندارد و مرزهای انقلاب فراتر از مرزهای جغرافیایی می شود و هر جا مسلمانی است و هر منطقه ای که مسلمان نشین است در معرض پیداش حرکت های مشابه قرار می گیرد که امروزه شاهد آن هستیم. شریعتمداری بیان داشت: دومین اتفاق این است که چون اسلام ظلم ستیز است - و اساسا اسلامی که ظلم ستیز نباشد و به فقر محرومان در کنار پرخوری مرفهین بی درد تن بدهد و رضایت بدهد این اسلام نیست – بنابر این وقتی که بر کرسی حاکمیت می نشیند می خواهد که اجرا شود و در این صورت قطعا نظام سلطه در برابرش قد علم می کند که این کار کرده است. وی خاطرنشان کرد: چند روز بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ نگذشته بود که درگیری شروع می شود و این درگیری تا به امروز ادامه دارد همانند؛ چندین کودتای کشف شده، روییدن صدها گروه قارچ گونه، ماجرای طبس، تحریم اقتصادی، جنگ هشت ساله، جنگ نفت کش ها، بمباران مناطق مسکونی، جنگ در خلیج فارس و امروز هم انرژی هسته ای که این هم به نظر من یکی از بهانه هاست که این هم تمام بشود یک چیز دیگری شروع می شود. درگیری ما با نظام سلطه درگیری ماهوی است مدیر مسئول روزنامه کیهان در ادامه گفت: در ذیل فرمایشات َآقا باید ذکر شود که علت این دشمنی ها این است که درگیری ما با نظام سلطه درگیری ماهوی است یعنی ما به دلیل ماهیت مان با هم درگیر هستیم. شریعتمداری ادامه داد: مادامی که ما در حاکمیت بر اسلام ظلم ستیز تاکید داریم و نظام سلطه هم بر خوی غارتگری خودش تاکید دارد این درگیری است مگر اینکه یکی از این دو طرف از ماهیت خودش دست بردارد یا ما باید از مبارزه با نظام سلطه دست برداریم یا به قول امام آمریکا باید از خر شیطان پایین بیاید. وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: متاسفانه ما رسانه های مان را در اختیار کسانی قرار داده ایم که آنها با ما هم دل نبوده اند؛ حکایت ما با آنها حکایت شتر مجنون بوده است. مدیر مسئول روزنامه کیهان افزود: چند سال قبل آقا فرمودند که من در بعضی از مطبوعات پایگاه های دشمن را می بینم از همان موقع هم وزیر دوره اصلاحات اعلام کرد که ما این پایگاه های دشمن را شناسایی کرده ایم و بزودی معرفی می کنیم ولی هیچ اتفاقی نیافتاد یا قبلا حضرت امام در این خصوص می فرمودند که قلم ها را بشکنید؛ ولی موج انقلاب به گونه ای بوده است که همه اینها را زیر می گرفته است و از آن رد می شده است. هاشمی و موسوی گفتند که اگر به عقب بر می گشتیم بعد از فتح خرمشهر جنگ را تمام می کردیم شریعمتداری در ادامه صحبت های خود خاطرنشان کرد: مثلا در جنگ هشت ساله امام فرمودند که ما حتی از یک لحظه جنگ پشیمان نیست ولی درست زمانی که جنگ تمام شد یک عده ای آمدند و با تعدادی از مسئولان مصاحبه کردند و از آنها پرسیدند اگر شما به دوران بعد از فتح خرمشهر بر می گشتید چه می کردید؟ مصاحبه ای که کاملا حساب شده بود. فقط آقا بودند که همانند امام فرمودند که یک لحظه از جنگ پشیمان نیستند وی افزود: پاسخ آن زمان مسئولان همانند هاشمی رفسنجانی و موسوی و همه و همه این بود که اگر برمی گشتیم به آن زمان یک محاسبه ای می کردیم و جنگ را تمام می کردیم؛ فقط آقا بودند که فرمودند که اگر بر می گشتیم به آن موقع دقیقا همان کاری می کردیم که انجام دادیم؛ بعد از این حرکت حضرت امام در سخنانی فرمودند که من از خانواده شهدا و مردم به خاطر تحلیل های غلط این روزها عذر می خواهم. یکی از ویژگی های اساسی انقلاب غلبه بر چالش هاست مدیر مسئول روزنامه کیهان تاکید کرد: ماجرای برخورد رسانه ای دشمن با انقلاب و نظام از همان ابتدا بوده است منتها آنقدر انقلاب و این موج عظیم است که همه اینها را در نوردیده است چون یکی از ویژگی های اساسی انقلاب غلبه بر چالش هاست. شریعتمداری گفت: وقتی اسلام ناب بر کرسی حاکمیت می نشیند از یک سو مرزهای جغرافیایی را در می نوردد و نظام سلطه به شکل ماهوی با ما درگیر می شود و از سوی دیگر محرمان و مستضعفان جهان به ما دل می بندند. وی بیان داشت: برداشت من این است که آقا در صحبت های خود در خطبه های نماز جمعه اصرار داشتند که یک تابلو را ترسیم کنند یعنی اول باید بدانیم که در کدام نقطه ایستاده ایم. دشمن اصرار دارد که ما متوجه نشویم که در چه نقطه درخشانی ایستاده ایم مدیر مسئول روزنامه کیهان ادامه داد: یکی دو ماه قبل آقا فرمودند که این دوره درخشان ترین دوره حیات ایران است و همه شواهد هم همین را نشان می دهد ولی دشمن اصرار دارد که ما متوجه نشویم که در چه نقطه ای ایستاده ایم؛ اگر جایگاه خودمان را همانگونه که هست ببینیم نه آنگونه که برای ما ترسیم می کنند، بسیاری از مسائل حل می شود. تحلیل دویچه وله از بوسیدن دست رهبرانقلاب توسط نصرالله شریعتمداری یادآور شد: در جنگ ۳۳ روزه و در روز بیستم جنگ دویچه وله یک تحلیلی داشت و می گفت که وقتی سید حسن نصرالله در کنفرانس سران دست رهبر ایران را می بوسد باور نکنیم که بدون پشتوانه ایران هیچ اقدامی صورت گرفته است. وی تصریح کرد: واقعیت این است که ما امروزه در بلندا ایستاده ایم که آقا هم به آن اشاره کردند. مدیر مسئول روزنامه کیهان یادآور شد: هاآرتص در سال ۲۰۰۹ در مورد جنگ های ۳۳ روزه و ۲۲ روزه می نویسد؛ در ۳۳ روز یک فاجعه ای اتفاق افتاد در ۲۲ روزه یک فاجعه دیگر، اگر همین فرمول را به کار ببریم بعدا ۱۱ روزه است و من نگرانم که این اعداد صفر و صفر شود. نباید گول اخم ها و خنده های دشمنان را بخوریم شریعتمداری در بخش دیگری از سخنان گفت: همان طور که آقا اشاره کردند ما نباید گول اخم ها و خنده های دشمنان را بخوریم. وی افزود: با توجه به این موضوع می توان به دو نوع دیپلماسی اشاره کرد، اولین دیپلماسی، دیپلماسی کلاسیک هست که برای خودش پروتوکل های خاصی دارد، یعنی ما با طرف مقابل در حال مذاکره هستیم و وی می گوید و می خندد در همان حال یک یادداشت به دستش می رسد و وی بلافاصله به شما اخم می کند یعنی نه خنده وی و نه اخم وی از اعماق دلش بر نخواسته است؛ این ها اقتضای دیپلماسی عمومی است. جمهوری اسلامی دیپلماسی عمومی را جایگزین دیپلماسی کلاسیک کرد مدیر مسئول روزنامه کیهان بیان داشت: کاری که جمهوری اسلامی کرد این بود که به جای آن دیپلماسی، به سوی دیپلماسی عمومی آمد یعنی به جای این که با دیپلمات ها حرف بزند با مردم حرف زد البته این طرح حضرت امام بود. واشنگتن پست: ملت های منطقه در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دارند شریعتمداری در ادامه گفت: واشنگتن پست تحلیل دقیقی کرده و می گوید مشکل ما در منطقه این است که همه ارتباط مان با دولت ها و حاکمان بوده و تا به امروز با مردم سرکار نداشتیم؛ جمهوری اسلامی برعکس ما با مردم سر کار داشت حالا اتفاقی که افتاده این است که این دولت ها نیستند که در خاورمیانه حرف اول را می زنند بلکه این مردم هستند؛ برای همین در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دارند. وی افزود: برداشت من از صحبت های آقا در خطبه های نماز جمعه این است که نباید در پیچ و خم دیپلماسی کلاسیک محصور بمانیم بلکه باید با توده های مردم ارتباط بگیریم؛ همان طور که حضرت امام می فرمودند که دنیا تشنه اسلام ناب محمدی است. آمریکایی ها در پیام خود تقلب می کنند مدیر مسئول روزنامه کیهان تاکید کرد: فرق ما با آمریکایی ها و دشمنان این است که ما پیامی داریم که مخاطبان زیادی دارد آنها چون پیام شان مخاطبی ندارد در پیام خود تقلب می کنند. سوال چالش برانگیز هانتینگتون از اوباما شریعتمداری در پایان سخنان خود یادآور شد: هانتینگتون خطاب به اوباما گفت؛ اگر در جنگ نرم که جنگ پیام هاست ما پیشرفت داشته و جلوتر از ایران هستیم پس چرا در خاورمیانه همه علیه ما شوریده و همه نگاه شان به ایران است؟ این اساسی ترین نکته است که باید به آن توجه داشت.
اسد همایون: من با کارشناسان مسائل استراتژیک آمریکا و مراکز تحقیقات استراتژیک ایالات متحده تماس دارم. با بیشترشان که صحبت می کنم معتقد هستند که ایران حتی می تواند سلاح اتمی داشته باشد.
مرصاد به نقل از جام نیوز، "فرامرز فروزنده" مدیر تلویزیون ماهواره ای اندیشه چهارشنبه اول فوریه (12بهمن) در مصاحبه تلفنی با "اسد همایون" (آگاه سیاسی) این پرسش را مطرح کرد که «افرادی مانند "امیرعباس فخرآور" -دبیرکل گروهک موسوم به کنفرانس دانشجویان ایرانی- هم راستا با تهدیدهای اسرائیل، به تل آویو رفته و مذاکراتی با اسرائیلی ها کرده اند. اصلا شأن نزول این سیاستمداران مورد الطاف وزارت خارجه آمریکا چیست؟ اینها از کجا پیدا می شوند و مأموریتشان چیست؟»
اسد همایون با اشاره به بی تأثیری این عناصر اظهار داشت: «به نظر من اینها با پول خارجی تغذیه می شوند. اینها قدرت اصلی نیستند بلکه قدرت اصلی در داخل ایران است. هیچ قدرت و سازمان و تشکلی در بیرون از ایران وجود ندارد که کاری از دستش بربیاید.» وی در مورد احتمال برخورد نظامی آمریکا با ایران به بهانه فعالیت های هسته ای گفت: «من با کارشناسان مسائل استراتژیک آمریکا و مراکز تحقیقات استراتژیک ایالات متحده تماس دارم. با بیشترشان که صحبت می کنم معتقد هستند که ایران حتی می تواند سلاح اتمی داشته باشد. به اعتقاد آن ها هرگونه برخورد با ایران هزینه های زیادی به آمریکا تحمیل می کند و مانند حمله به عراق، همانطور که آن حرکت نتیجه ای برای آمریکا نداشت، جنگ با ایران نیز نتیجه ای برای آن ها در بر نخواهد داشت.»
کسانى هم که در انتخابات رأى نمیآورند؛ مواظب باشند کلاهى که بر سر رأی نیاورندگان سال 88 رفت، بر سر آن ها نرود؛ فریب نخورند. همهى کاندیداها و همه هوادارانشان، خودشان را در مقابل توطئه احتمالى مسئول امنیت بدانند. انتخابات را متهم نکنند؛ کسى آب به آسیاب دشمن نریزد.
مرصاد به نقل از جام نیوز، سایت تحلیلی تبیینی برهان05 فوریه(16 بهمن) نوشت: «مسوولان از توطئهى دشمن در کار انتخابات غافل نشوند. کسانى هم که در انتخابات رأى نمیآورند؛ مواظب باشند کلاهى که بر سر رأینیاورندگان سال 88 رفت، بر سر آنها نرود؛ فریب نخورند. همهى کاندیداها و همهى هوادارانشان، خودشان را در مقابل توطئهى احتمالى مسوول امنیت بدانند. انتخابات را متهم نکنند؛ کسى آب به آسیاب دشمن نریزد.»
حضرت آیت الله خامنهای در خطبههای 14 بهمن 1390 مسوولان، نامزدهای انتخاباتی، هواداران آنان و عموم آحاد جامعه را به هوشیاری در مورد توطئههای دشمن در جریان انتخابات پیش رو دعوت نموده و فرمودند: «مسئولان از توطئهى دشمن در کار انتخابات غافل نشوند. آن کسانى هم که در انتخابات رأى نمیآورند، مواظب باشند آن کلاهى که بر سر رأی نیاورندگان سال 88 ر فت، بر سر آنها نرود؛ فریب نخورند. همه نامزدهاى انتخابات و همه هوادارانشان،خودشان را در مقابل توطئهى احتمالى دشمن مسوول امنیت بدانند. انتخابات را متهم نکنند؛ کسى آب به آسیاب دشمن نریزد.» در این چارچوب بایستی نخست به چند سؤال مهم پاسخ داده شود. نخست آن که کلاهی که بر سر کاندیداهای شکست خورده انتخابات 88 یا به تعبیری فتنهگران- رفت چه بود و این فریب استراتژیک از چه ناحیهای ساخته و پرداخته شد؟ فریب استراتژیک (Strategic deception) یکی از پیچیدهترین ابعاد راهبردی عملیات روانی است که توسط دشمن و در سطح نخبگان و چهرههای مؤثر -از جمله سیاسیون و ...- طراحی و اجرا میگردد، در طی آن با ارایهی مستقیم و غیر مستقیم اطلاعات و تحلیل، به گونهای برای هدف تصمیمسازی میشود که از یک سو، او خود متوجه این عملیات فریب نگردد و از سوی دیگر، گریزی از افتادن در تله نداشته باشد. در طی این عملیات، گاه شخص هدف که از چهرههای مؤثر و مسؤولین کشور مقابل است تا آن حد پیش میرود که دانسته یا نادانسته علیه منافع ملی کشور خود اقدام میکند که این بخشی از پازلی است که توسط کشور مهاجم (فریب دهنده) پیاده و دنبال شده است. به نظر میرسد هشدار رهبر فرزانه انقلاب معطوف به این تهدید جدی است که نمونهی بارز آن در جریان فتنهی88 به وضوح قابل رؤیت بوده است. مروری بر اسناد به دست آمده از فتنهگران و تحلیلی بر رویکرد رسانههای غربی در جریان فتنهی 88 نشان میدهد در طی این سناریو و از چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم، ابتدا دشمن با هدف قرار دادن سران فتنه که خود زمانی از مسئولین نظام بودند به هدایت سیاسی مستقیم و غیرمستقیم آنان از طریق اطرافیانی که مجری برنامههای دشمن بودند و نیز هدایت روانی و رسانهای شخص آنان از طریق رسانههای همسو پرداخته و ذهن آنان را ساخته و پرداخته برای پذیرش یک باور متوهمانه–یعنی پیروزی قطعی در انتخابات- نموده است. در چنین شرایطی روشن است که هر نتیجه ای به جز این، غیرقابل قبول تلقی شده و آمادهی پیگیری سناریوهای طراحان اتاق فکر خارجی فتنه خواهد نمود. با توجه به اهمیت این سناریوی پیچیده و نیز در پیش بودن انتخابات مجلس نهم-که دشمن امیدواری خود به آن را انکار نمیکند- این احتمال قوی است که مشابه این عملیات فریب در سطوح گوناگون در طراحیهای دشمن وجود داشته باشد. با این حال، روشن است که پیچیدگیهای طراحی دشمن ایجاب مینماید که پس از هربار شکست در نقشهی خود تجدیدنظر کند و اساساً این خود بخشی از عملیات فریب است که هدف نبایستی بتواند برنامهی فریب را پیش بینی و خنثی نماید. از این رو پیش بینی می گردد، در جریان انتخابات پیش رو عملیات فریب در سناریوهای جدید در سطوحی متفاوت و متناسب با وضع موجود دنبال گردد. حال باید بدین پرسش پاسخ داد که قالب، سطوح و سناریوی های دشمن در عملیات فریب احتمالی چگونه خواهدبود و راهبردهای مقابله و مهار این عملیات چیست؟ با توجه به سطوح گوناگون عملیات فریب و نیز پیشینهی دشمن در این نوع کنش و نیز ویژگیهای انتخابات مجلس، چنین به نظر میرسد که فریب احتمالی به صورت چند لایه و در سطوح «جریان های سیاسی و گروههای فعال در عرصه انتخابات»، «نامزدهای انتخاباتی»، «هواداران نامزدها» و «عموم رأی دهندگان» طراحی و در دست اجرا باشد. وجود منازعات سطحی و بیپایه در برخی طیفهای سیاسی، تلاش برای تشتت بیشتر در آرا، تلاشهای مشکوک برای نزاع بین روحانیت، رقابت های غیراخلاقی و مملو از افترا، تلاش برای بزرگ نمایی برخی امور کماهمیت و در عین حال کم اهمیت جلوه دادن برخی مسایل حیاتی همه و همه میتواند قرائنی از تلاشهای پیگیرانهی دشمن برای فریب استراتژیک جریانها و فعالان سیاسی درگیر در انتخابات در مقطع پیش از برگزاری انتخابات باشد. در مقطع اخذ رأی و پس از آن نیز با توجه به ماهیت و قالب «محلی» انتخابات مجلس هرگونه اشتباه کوچک نامزدهای ناکام میتواند به اشتعال منازعات قومی و گروهی در مناطق گوناگون کشور بیانجامد که با توجه به وجود سابقه ی هر چند بسیار اندک این موضوع دقت نظر بیشتر دلسوزان را می طلبد. وجود منازعات سطحی و بیپایه در برخی طیفهای سیاسی، تلاشهای مشکوک برای نزاع بین روحانیت، رقابت های غیراخلاقی و مملو از افترا، تلاش برای بزرگ نمایی برخی امور کماهمیت و در عین حال کم اهمیت جلوه دادن برخی مسایل حیاتی همه و همه میتواند قرائنی از تلاشهای پیگیرانهی دشمن برای فریب استراژیک جریانها و فعالان سیاسی درگیر در انتخابات باشد. آحاد جامعه و رأی دهندگان نیز از عملیات فریب دشمن مصون نیستند. تغییر مطالبات عمومی از نامزدها از مسائل راهبردی و ارزشی به سوی مسایلی با درجه اهمیت پایین تر، ایجاد هیجان کاذب در حمایت از یک نامزد خاص-مشابه آنچه در فتنهی 88 روی داد- خصوصأ در مناطق تک نماینده، بی توجهی به حضور سفید و نامرئی فتنهگران و منحرفان و نهایتاً بروز هیجان کاذب در اعتراض به شکست نامزد مورد حمایت بخشی از سناریوهای احتمالی است که دشمن از طریق عملیات ادراکی (Cognitive operations)و عملیات روانی (Psychological Operations) دنبال خواهد نمود. با توجه به تحلیل پیش گفته میتوان به راهبردهای مقابله و مهار این ترفند دشمن نیز اشاره نمود. در درجه نخست، پایبندی جریانها و فعالان سیاسی از طیف های گوناگون به «قانون» و راهکارهای قانونی میتواند مهمترین مانع بر سر پیشبرد توطئهی احتمالی دشمن باشد. در جریان فتنهی 88 هم اگر نامزدهای معترض مسیر اعتراض خود را در چارچوب راهکار قانونی آن پیگیری مینمودند، قطعا سناریوی دشمن ناکام میماند. اکنون نیز فعالان این عرصه چه در مقطع رقابت انتخاباتی و چه پس از آن، قانون را فصل الخطاب خود بدانند بیشک چالش حادّی پدیدار نخواهد شد. نکتهی قابل توجه دیگر توجه به اصول اخلاقی و منطقی در رقابت و فعالیت انتخاباتی است که هم نامزدهای انتخاباتی و هم رسانههای حاضر در این عرصه وظیفهای حساس در این میان خواهند داشت. توجه به رفتار اخلاقی و اسلامی در رقابتها و نیز منافع ملی و ارزشهای نظام بایستی در سرلوحهی اقدامات آنها باشد. نکته بسیار مهمی که می تواند الگوی خوبی از معیار سنجش صحت عمل در اختیار همه قرار دهد توصیه راهبردی امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری است و آن پرهیز از ایجاد رضایتمندی برای دشمن و تکمیل پازل آن میباشد. جریانات، فعالان و رسانهها باید هوشیار باشند که هیچگاه با اقدامات به ظاهر صلاح خود بخشی از سناریوی دشمن تکمیل نگردد.
یک تحلیلگر سیاسی در مصاحبه با راشاتودی تاکید کرد که بر طبق برخی اسناد ایران صاحب موشکهایی است که خاک انگلیس و فرانسه از برد آنان در امان نخواهد بود. به گزارش خبرگزاری فارس، "کریس بامبری"، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتگو با شبکه خبری راشاتودی تصریح کرد که اروپاییها باید به طرح این سوال بپردازندکه چرا اروپا باید هزینه ماجراجوییهای آمریکا و اسرائیل را در خصوص ایران بپردازد، آن هم در شرایطی که با انقباض اقتصادی مواجه است. بنابراین گزارش، ایران اعلام کرده است که صادرات نفت خود را به برخی کشورهای مشخص اروپایی قطع میکند و این در حالی است که بحث در خصوص قطع صادرات انرژی به تعداد بیشتری از کشورهای اروپایی نیز ادامه دارد. این اقدام به عنوان پاسخ ایران به تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا که قرار است از اول جولای آغاز شود، انجام خواهد شد. به گفته بامبری، روشن است که ایران کشورهایی چون فرانسه و انگلیس را به عنوان کشورهای خاص اروپایی مورد تحریم خود مدنظر دارد و این در حالی است که ایران بر اساس برخی اسناد، صاحب موشکهایی است که به هر دوی این کشورها خواهد رسید. این تحلیلگر سیاسی بر این باور است که غرب اصولا از تحریم برای آماده ساختن زمینه برای عملیات نظامی بهره میبرد. شرایط در خلیج فارس بسیار حساس و شبیه به آن زمانی است که یک رزمناو آمریکایی، یک هواپیمای مسافربری ایرانی را هدف قرار داد. در این حادثه 290 مسافر جان سپردند و ایالات متحده نیز هرگز بخاطر آن عذرخواهی نکرد. بامبری از مردم اروپا و آمریکا خواست که به دولتهای خود فشار آورند تا دست از اعمال فشار بر ایران برداشته و با ایران به گفتوگو بنشینند، به جای آنکه به این کشور تحریم تحمیل کنند. این تحلیلگر سیاسی هشدار داده است که تجاوز اسرائیل به ایران با پاسخ فوری ایران مواجه شده و درگیری تمامعیار نظامی را به یک واقعیت بدل خواهد کرد. در همین شرایط تحمیل تحریم نفتی به ایران به کشورهای اروپایی بالاخص کشورهایی چون ایتالیا و یونان که با بحران مالی مواجهاند، فشار وارد آورده و همچنین قیمت نفت را برای سایر کشورهای اروپایی بالا خواهد برد. اروپاییها باید از دولتهای خود بپرسند که چرا باید اروپای بحرانزده به جنگ تامینکننده نفت خود برود؟ اروپا اخیرا در پیروی از ایالات متحده تحریمهایی را بر ضد بخش انرژی و بانک مرکزی ایران اعمال کرده است که بسیاری از تحلیلگران آن را بر ضد منافع اروپا دانستهاند.
از جمله اينكه دربرنامه مورخه 14/11/1390 گوينده «منصور ضابطيان» موسيقي فيلم گبه مخملباف را پخش مي كند و ضمن ياد كرد فيلمساز فراري آنرا كاري ماندگار مي خواند و در ادامه موسيقي متن خداحافظ رفيق ساخته فيلمساز ترك تابعيت كرده امير نادري مقيم آمريكا را به جاي موسيقي فيلم گوزنها پخش مي كند و در نهايت آنرا اثري مانا از اسفنديار منفردزاده(آهنگساز ضد انقلابي) معرفي مي كند. اما كار به همين جا ختم نمي شود زيرا گوينده از شنوندگان مي خواهد بهترين فيلم دوران زندگي خود را انتخاب كنند و جالب اينكه اين پيامك ها طي چند ثانيه به مقصد مي رسند!! تا گوينده باز از فيلمهاي فيلمسازان فراري ياد كند. بدين ترتيب بايد گفت اين برنامه به نام جشنواره و به كام ضد انقلاب فراري روي آنتن مي رود، زيرا بخش زيادي از وقت اين برنامه صرف تجليل از عناصر ضد انقلاب مي شود.
سرويس سياسي- نيروهاي امنيتي مصر 18 جوان مصري را پس از اجلاس جوانان و بيداري اسلامي به خاطر همراه داشتن كتاب و سي دي بازداشت كردند. پايگاه خبري «المصري اليوم» در خبري فاش كرد: 18 نفر از جوانان مصري كه براي شركت در اجلاس جوانان و بيداري اسلامي به تهران رفته بودند، هنگام بازگشت از اين اجلاس در فرودگاه قاهره بازداشت شدند. «طاهر الهاشمي» دبيركل شوراي عالي مجمع «آل البيت» در اعتراض به بازداشت فرزندش كه همراه اين گروه از جوانان بازداشت شده است، در سالن فرودگاه قاهره دست به تحصن زده است. طاهر الهاشمي تأكيد كرده است كه تا هنگام آزادي فرزندش فرودگاه را ترك نخواهد كرد. طاهر الهاشمي گفت، بازداشت فرزندش، ادامه تبعيض ها عليه شهروندان شيعه در مصر است، كه مانند شهروندان درجه دو با آنها تعامل مي شود. در همين حال خبرگزاري آلمان در خبري نوشت علت بازداشت اين 18 نفر همراه داشتن كتاب و سي دي بوده است. اين خبرگزاري تصريح كرد: منابع آگاه در فرودگاه قاهره اعلام كردند، هنگام اجراي تشريفات گمركي براي مسافران هواپيماي شركت هواپيمايي قطر كه از دوحه وارد قاهره شده بود، ماموران گمرك متوجه وجود متن ها و سي دي هايي همراه با گروه رسانه اي هفت نفره مصري شدند كه از تهران به مصر بازگشته بود. ماموران گمرك مسئولان امنيتي را از اين مسئله آگاه كردند و آنان نيز اعضاي اين گروه رسانه اي را بازداشت كردند تا از محتويات متن ها و سي دي هاي همراه آنان آگاه شوند. اطلاعات تكميلي نشان مي دهد اين جوانان ساعتي بعد آزاد شده اند. شمار كشته هاي جنگ سرما در اروپا به 260 نفر رسيد. در حالي كه دماي هوا در برخي مناطق اروپا به 35درجه زير صفر رسيده و سرما همچنان قرباني مي گيرد، 9 كشور عضو اتحاديه اروپا در مورد افت شديد گاز وارداتي از روسيه ابراز نگراني كردند. به گزارش يورونيوز گاز وارداتي ايتاليا، اتريش و اسلواكي از روسيه دچار افت 10 تا 30درصدي شده است. كميسيون اروپا يونان، بلغارستان، مجارستان، لهستان، چك و روماني را هم در ليست كشورهايي كه از كاهش حجم گاز وارداتي از روسيه متأثر شدند قرار داده است. از آنجايي كه گاز صادراتي روسيه به اروپا از اوكراين مي گذرد، شركت گازپروم روس در واكنش به شكوه كشورهاي اروپايي كاهش حجم گاز را متوجه اوكراين دانست و انگشت اتهام را به سوي اوكراين گرفت. اما شركت نفت و گاز اوكراين اين ادعا را رد كرده و خبر داده كه مطابق با حجم مورد قرارداد گاز روسيه را به اروپا منتقل مي كند. گفته مي شود يكي از چند دليل عمده تعويق تحريم خريد نفت ايران در اتحاديه اروپا به 6 ماه بعد، اوضاع وخيم سوخت و انرژي در زمستان سرد اروپا بوده است. خاطرنشان مي شود چند سال پيش به خاطر بحران قيمت نفت، زد و خوردهاي شديدي در پمپ بنزين هاي انگليس رخ داد و بي بي سي ضمن گزارش اين مطلب تصريح كرد حتي بسياري از جنازه ها روي دست صاحبان آنها مانده اند. برخي كارشناسان و صاحب نظران معتقدند اكنون كه اروپا با انتخاب روش خصومت، به ايجاد شوك عليه ايران مي انديشد، ضرورت دارد وزارت نفت معناي «شوك» را به برخي طرف هاي اروپايي كه گويا هنوز نمي فهمند شوك يعني چه، تفهيم كند. زمستان چند سال پيش وقتي روسيه، فلكه گاز صادراتي به اروپا را براي چند روز بست، مطبوعات و سياستمداران اروپايي تأكيد كردند روسها جنگ جهاني سوم را بدون اينكه حتي گلوله اي شليك كنند، آغاز كرده اند چرا كه قطع گاز در سرماي استخوان سوز اروپا كم از جنگ ندارد. حالا هم به نظر مي رسد بد نباشد براي انجام برخي تعميرات، ايران صادرات نفت به برخي كشورهاي اروپايي را مثلاً براي يك هفته يا چند روز قطع كند. شبكه تلويزيوني يورو نيوز مشاور سابق رئيس جمهور آمريكا را درباره كارآمدي تحريم هاي ضد ايراني به چالش كشيد. دنيس راس كه هماهنگ كننده امور ايران در دولت آمريكا، مشاور اوباما بود، داراي گرايش هاي شديد صهيونيستي است به نحوي كه خبرنگار يورو نيوز به وي گفت «حمايت وفادارانه شما از اسرائيل، سياست هاي دولت آمريكا را در قبال ايران و خاورميانه تحت تاثير قرار داده است». راس مشاور بوش پدر و بوش پسر و اوباما بوده است. خبرنگار يورو نيوز با بي اعتبار خواندن تحريم هاي ضد ايراني، به راس گفت «شما با تلاش در جهت اعمال تحريم هايي كه هرگزكارايي نداشته و نخواهد داشت، اعتبار خود را از دست داده ايد. بعد از آن چه؟». دنيس راس در پاسخي منفعلانه گفت «شما فرض را بر اين مي گذاريد كه تحريم ها هرگز كارايي نداشته اند. با نگاهي تاريخي به تحريم ها، من مطمئن نيستم كه هرگز كارايي نداشته اند.» اما وي مجددا با اعتراض خبرنگار يورو نيوز مواجه شد كه مي گفت: ايران نزديك به 33 سال زير تحريم هاي آمريكا بوده و قدرتمندتر، پرنفوذتر و ثروتمندتر شده است.
:: بازدید از این مطلب : 203 نوشته شده توسط : arman
![]() مرصاد به نقل از کیهان: فرخ نگهدار كه اكنون از چپ هاي آمريكايي به شمار مي رود و در لندن اقامت دارد، درباره نقش بي بديل حضرت امام خميني(ره)، با رد نفوذ بقيه گروه ها و احزاب گفت: من از سال هاي 41 و 42 شاهد مواضع آقاي خميني بودم. البته در جريان وقايع 15 خرداد دانش آموز دبيرستاني بودم و در ده سال بعد از آن كه عمدتا در زندان بودم از نزديك در جريان مبارزات طرفداران آيت الله خميني قرار گرفتم و فهميدم آيت الله خميني يكي از شخصيت هايي است كه در كشور نفوذ فوق العاده دارد و تكيه او بر مردم و به خصوص توده هاي تهيدست كشور هست و براي اين كه امر خود را پيش ببرد اتكايي به منابع خارجي ندارد. در مقابل چنين شخصيتي، من هميشه شاه را مقابل چشمم مجسم مي كردم كه تكيه گاه وسيعي در ميان مردم كشور خودش نداشت و قدرت خود را ناشي از حمايت خارجي مي ديد. وي در گفت وگو با سايت اپوزيسيوني ميهن درباره نفوذ شخصيت امام افزود: اين نگاه كه آيت الله خميني در فضاي سياسي كشور ناشناخته بود، بيشتر ناشي از نگاه افراد متجدد است نه واقعيت. من به خاطر دارم در سال 49 در اطراف دهات بين قم و كاشان همراه با دوستم احمد اشرف سفر مي كرديم و مي ديديم در خانه روستائيان آنجا عكس آقاي خميني بر ديوار بود و سخنش اعتبار داشت. نگهدار همچنين گفته است: اعتبار آيت الله خميني به دو خصوصيت نخست بازمي گردد. تصور عمومي اين بود كه شاه قدرت خود را مديون حمايت قدرت هاي غربي است و نه راي مردم و رضايت عمومي. اين باور را روشنفكران نيز تقويت كرده بودند. آيت الله خميني در برابر اين فشارها معتقد به مقاومت و ايستادگي بود و راي او مبني بر مخالفت با فرمان كاپيتولاسيون در ميان همه فعالان سياسي آشنا بود. يك علت اعتبار سخن آيت الله، ستيز او با نيروهايي بود كه فعالان سياسي و قشرهاي عادي جامعه آن را مطامع سلطه جويانه مي ديدند كه بر ما تحميل شده است. خاطره تلخ 28 مرداد در ايجاد اين تصور نقش تعيين كننده داشت و آيت الله خميني وقتي در برابر اين فشارها مي ايستاد و اعتراض مي كرد همين به او اعتبار و وجهه مي بخشيد. وي اضافه كرد: تمايز و خصوصيت ديگر ايشان در ابزاري بود كه در اختيار داشتند. ايشان به وسيله دستگاه روحانيت و تكيه بر ارزش هاي ديني و بنابر شناخت فرهنگ ديني و سنت هاي جامعه ما پيوند بسيار نزديكتري با مردم داشتند و سخن شان در ذهن و دل جامعه ايراني بيشتر رسوخ مي كرد به نسبت حرف ها و نشانه هايي كه ما با خود حمل مي كرديم. مثلا ما داس و چكش رو به خيابان مي برديم و آنها پرچم امام حسين را به صحنه مي آوردند. پايگاه اجتماعي آيت الله خميني اكثريت بزرگ شهرهاي ايران محسوب مي شد. عضو حلقه لندن درباره عنوان «امام» نيز مي گويد: من كاملا اين عنوان را انتظار داشتم و برايم دور از ذهن نبود. آيت الله خميني براي همه ايرانيان كسي بود كه سد بزرگ شكست ناپذير شاه را شكست و اين قدرت تلالويي را براي او ساخت كه چشم ها را به سوي ايشان خيره كرد. اين روانشناسي ايجاب مي كرد براي ايشان هم نامي مثل رهبر، پيشوا يا امام انتخاب شود. رئيس گروهك منحله فدائيان درباره اين سؤال كه چرا آيت الله خميني با دولت بختيار كنار نيامد، گفت: دولت بختيار به معناي واقعي كلمه صاحب اختيار كامل نبود و اقتدار واقعي در دست آيت الله خميني بود. دو تا سه سال بعد هم همچنان اوضاع اينگونه است. آقاي بني صدر به همراهي مجاهدين دولت ملي تشكيل داد ولي باز اقتدار لازم را نداشتند گرچه منابعي را در اختيار داشتند ولي منابع فائقه نبوده. آقاي بختيار هم وقتي فرمان نخست وزيري را مي پذيرد كه نه تاك بوده و نه تاك نشان. نمونه ديگر آقاي بازرگان است كه مي گفت من دسته چاقو در دست دارم و تيغه اش در دست من نيست. يعني تيغ من نمي برد و اقتدار واقعي در دست من نيست. وي با اشاره به گفت وگوهايش با مسعود رجوي در اول انقلاب گفت: ما معتقد بوديم ارزيابي آنها از تناسب نيروها نادرست است و ما نيروي سازماندهي براي مقاومت و ايستادگي را نداريم... ما نفهميديم كه اين درگيري يك چالش اجتماعي بود و راه تقابل، راه خير نيست و در مقابل استقرار نظام نبايد ايستاد. ![]() مرصاد به نقل ازبولتن به نقل از فارس از همدان، یدالله جوانی صبح امروز در ادامه همایش انس و مودت و نهضت روشنفکری بازنشستگان سپاه همدان در پاسخ به سؤالی مبنی بر محتوای نامه رئیس جمهور آمریکا به مقام معظم رهبری اظهار داشت: نامه مذکور با وجود تبلیغ رسانههای غربی مبنی بر تهدیدآموز بودن با ادبیاتی ملایم و باطرح برقراری امنیت با کمک سایر کشورها در خلیج فارس و همچنین ضرورت باز ماندن مسیر انتقال انرژی از خلیج فارس و تنگه هرمز به آبهای آزاد از سوی رئیس جمهور آمریکا مطرح شده بود. وی افزود: ایالات متحده خیال میکرد که بستن تنگه هرمز تنها در زمان جنگ اتفاق میافتد اما با مطرح شدن موضوع تحریم نفتی ایران پاسخ تهدیدآمیز ایران نیز مبنی بر بستن تنگه هرمز مطرح شد. مشاور سیاسی نماینده ولیفقیه در سپاه اضافه کرد: با مطرح شدن موضوع تحریم نفتی ایران و بانک مرکزی توسط آمریکا، جریان انحرافی با در پیشگرفتن رویکردهای جریان دوم خردادی بحث مذاکره با امریکا را در پیش گرفت در حالی که سیاستهای راهبردی کشور ضد آمریکایی و ضد استکباری است. وی در ادامه سخنان خود در ارتباط با مواضع متناقض ترکیه در قبال سوریه گفت: دولت فعلی ترکیه با حمایت اسلامگراها به قدرت رسید اما در ادامه به سمت معاملهگری با آمریکا و فاصله گرفتن از ارزشهای واقعی و اصیل رفت با این تصور که میتواند احیا کننده امپراطوری عثمانی و همچنین جایگزین ایران به عنوان قدرت منطقه باشد. جوانی با بیان اینکه ترکیه ادعای حمایت از ملت فلسطین را دارد، تصریح کرد: طی 60 سال اخیر تنها کشوری که در میان دولتهای عربی همراه با مقاومت و حامی ملت فلسطین بوده تنها سوریه است. وی اضافه کرد: امروز جبههای با مشارکت اتحادیه عرب، رژیم صهیونیستی، اردن، برخی از کشورهای اروپایی و ترکیه برای انتقام گرفتن سوریه شکل گرفته است. مشاور سیاسی نماینده ولیفقیه در سپاه با تأکید بر اینکه سوریه تاکنون مقاومت خوبی را از خود نشان داده است، افزود: ایجاد جنگ داخلی و پیاده کردن الگوی لیبی در سوریه با فراهم آوردن امکانات توسط کشورهای منطقه و ترکیه از اهداف ایالات متحده در این کشور محسوب میشود. وی در پاسخ به سوالی در ارتباط با فعالیتهای جریان انحرافی افزود: تبعیت از مکتب اسلام، ولایت و رهبری راه مستقیم نظام تلقی میشود و مباحثی که امروز از زبان برخی مطرح میشود با گفتمان انقلاب همخوان نبوده و در مسیر اصلی انقلاب نیست. جوانی ادامه داد: مطرح کردن برخی مباحث که با روح نظام و آرمانهای امام (ره) و مکتب ناب و فاخر اسلام تناقض دارد موجب سوء استفاده دشمن میشود. وی گفت: سیاست نظام و خط ولایتفقیه در راستای مقابله با آمریکا و بر محور مقاومت و ایستادگی تعریف شده است بنابراین هرکس با هر پیشینهای مذاکره با آمریکا را تجویز کند انحراف آشکار است. جوانی در ادامه سخنان خود با اشاره به اختلاس اخیر بانکی در کشور گفت: قوه قضائیه به شدت در حال پیگیری پرونده است و طبق آخرین اطلاعات اواخر بهمن نیز دادگاه متهمان تشکیل خواهد شد. وی در پاسخ به این سؤال که چرا سران فتنه محاکمه نمیشوند، خاطرنشان کرد: عدم محاکمه سران فتنه به دلیل ضعف نیست بلکه تدبیر نظام شفافسازی کامل فضا، نشستن گردو غبار فتنه و علنی شدن دروغگویی اصحاب فتنه در جریان انتخابات 88 قبل از اعمال مجازات است. مشاور سیاسی نماینده ولیفقیه در سپاه در خصوص حضور اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو افزود: اصلاحطلبان به ظاهر در انتخابات شرکت نمیکنند ولی نیروهای خود را با چهرههای سفید و تابلوی مستقل وارد میدان میکنند. وی با تأکید بر اینکه سیاستهای علنی جریان اصلاحطلب متفاوت از سیاستهای اعلامی آنها خواهد بود، گفت: جریان انحرافی نیز به دنبال معرفی افرادی است که آنها را حامی دولت معرفی کند و با این روش مخالفان خود را مخالف دولت نشان دهد. جوانی در خصوص وحدت اصولگرایان و همین طور ائتلاف جریان انحراف و فتنه گفت: اصولگرایانی که در جبهه پایداری و متحد اصولگرایان شکل گرفتهاند به لحاظ سازمانی واحد نیستند اما در بسیاری از حوزههای انتخابیه لیست مشترکی دارند. وی تأکید کرد: از پیچیدهترین مسائل سیاسی امروز کشور ائتلاف جریان فتنه و انحراف است و این دو به خاطر مقابله با رقیب اصلی خود یعنی اصولگرایان ولایی و واقعی همگرا هستن علی اکبر خوئینی: کمیته بانکی سنا لایحه ای را تصویب کرد که رئیس جمهور آمریکا را موظف می کند استراتژی جامعی را برای دسترسی مردم ایران به اینترنت و دسترسی به رسانه های ماهواره ای تدوین کند.
مرصاد به نقل از جام نیوز، شبکه صدای آمریکا 3 فوریه (13بهمن) در برنامه افق به بررسی وضعیت اینترنت پرداخت.
"علی اکبر موسوی خوئینی" از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم و از دوستان "محمد خاتمی" رئیس جمهوری پیشن، خبر از تصویب لایحه ای در کمیته بانکی سنا در مورد افزایش فشار بر جمهوری اسلامی داد و عنوان کرد: ابتدا تصویب لایحه، در کمیته بانکی سنا صورت گرفت و بعد این طرح برای تصویب نهایی به صحن سنا خواهد رفت. این طرح رئیس جمهور آمریکا را موظف می کند استراتژی جامعی را برای دسترسی مردم ایران به اینترنت و دسترسی به رسانه های ماهواره ای تدوین کند. در این راستا زمان پخش برنامه های ماهواره ای از جمله صدای آمریکا و رادیو فردا 24 ساعته خواهد شد. گفتنی است ایالات متحده پس از ناکامی های متعدد در مواجهه با جمهوری اسلامی از جمله تحریم نفتی و بانکی، امیدوار است بتواند با فشار رسانه ای گسترده جامعه را ملتهب کرده و فاز جدیدی از فشار را به وسیله پروپاگاندای رسانه ای بر افکار عمومی وارد کند. این تلاش ها که هر روز بر حجمش افزوده می شود نشان از استیصال غرب در برابر استقامت ملت ایران دارد. واشنگتن پست نوشت: «مقامات آمریکایی گفتند شواهدی برای اثبات اینکه ایران فعالانه در حال برنامه ریزی حملاتی در خاک آمریکا در دست نیست. با این وجود جیمز کلاپر، رئیس سازمان امنیت ملی آمریکا گفت توطئه خنثی شده ایران 'نشان می دهد که مقامات ایرانی مسیر خود را عوض کرده اند و اکنون در فکر حملاتی در خاک آمریکا هستند.»
مرصاد به نقل ازجام نیوز، به نقل از سایت روز آنلاین، روزنامه واشنگتن پست چهارشنبه 1 فوریه (12بهمن) در راستای اجرای سیاست ایران هراسی و اتهام پراکنی علیه مقامات جمهوری اسلامی نوشت: «برآوردهای سازمان های اطلاعاتی آمریکا حاکی از آن است که ایران در حال آماده شدن برای اقدامات تروریستی درخاک آمریکاست؛ چیزی که تهدیدی جدید برای دولت اوباما به شمار می آید. روز سه شنبه در جلسه بررسی کنگره آمریکا مقامات اطلاعاتی آمریکا گفتند ایران در روابط خصمانه خود با آمریکا از مرز جدیدی عبور کرده است.»
این روزنامه آمریکایی با اعتراف بر واهی بودن این اتهامات خاطر نشان کرد: «ضمنا مقامات آمریکایی گفتند شواهدی برای اثبات اینکه ایران فعالانه در حال برنامه ریزی حملاتی در خاک آمریکا در دست نیست. با این وجود جیمز کلاپر، رئیس سازمان امنیت ملی آمریکا گفت توطئه خنثی شده ایران "نشان می دهد که مقامات ایرانی مسیر خود را عوض کرده اند و اکنون در فکر حملاتی در خاک آمریکا هستند.» واشنگتن پست اضافه کرد: «واشنگتن برنامه هسته ای ایران را، که سال هاست آن را به دقت زیر نظر دارد، با فوریت جدیدی نگاه می کند. گزارشات حاکی از آن است که ایران به تولید سلاح هسته ای نزدیک تر شده است. اما ایران می گوید برنامه هسته ای این کشور برای مقاصد صلح آمیز دنبال می شود و آمریکا و اسرائیل را به دست داشتن در قتل کارشناسان هسته ای خود متهم کرده است. تهران همچنین آمریکا و اسرائیل را مسئول حمله سایبری به تاسیسات اتمی خود می داند.» فالگیر شبکه تصویر ایران با انتقاد شدید از فالگیر شبکه پن و لایو به اظهار وجود پرداخت!
در این زمینه فالگیر شبکه تصویر ایران ضمن انتقاد از همکار فالگیرش در شبکه لایو به اظهار وجود پرداخت و گفت: «من خانم مینا نیستم. من یک روانشناس هستم که ویزیتم 300 دلار است. من که اینجا برنامه اجرا می کنم و مشکل شما را حل می کنم پولی از شما نمی گیرم. البته اگر لازم باشد که کار دیگری را برای شما انجام دهم مقداری اجرت از شما می گیرم! من نه برای مردم کیسه دوخته ایم و نه به دنبال این هدف هستم!» این فالگیر در ادامه تلاش کرد که خدمت خالصانه اش! را اینگونه به بینندگانش نشان دهد: «من از خداوند خواسته ام که تا جان در بدن دارم به شما کمک کنم. شما راحت می توانید با من تماس بگیرید و حرفتان را بزنید و هیچ انتظاری هم از شما ندارم مگر اینکه یک مشکلی داشته باشید که استاد من در حل آن کمک کند و لازم باشد که یک خرج کوچکی برای شما انجام دهد!» گفتنی است، پیش از این مدیران شبکه ها در مقابل اعتراض بینندگانشان به خاطر پخش برنامه های خرافی واکنش نشان دادند و به حمایت از فالگیرانشان پرداختند اما به نظر می رسد این بار خود فالگیران وسط میدان آمدند تا با متهم کردن همکارانشان در دیگر شبکه ها از شدت این اعتراضات کم کنند! اما نکته جالب اینجاست که یکی از مجریان شبکه تصویر ایران از اینکه ایرانیان به خرافات و حقه بازی های فالگیران شبکه های لس آنجلسی توجه می کنند ابراز تأسف کرده بود. البته ایشان منظورشان فالگیران دیگر شبکه ها بوده است نه فالگیر شبکه تصویر ایران!
مجری شبکه پن: «متأسفانه در آمریکا برای اجرای برنامه از کسی پیشینه روانی نمی خواهند. خیلی ها که شایستگی جلوی دوربین قرار گرفتن را ندارند در شبکه ها برنامه اجرا می کنند و خیلی ها هم که شایسته هستند برنامه اجرا کنند این موقعیت را دراختیارشان قرار نمی دهند!»
مرصاد به نقل از جام نیوز، مجری شبکه پن که در مورد بی محتوایی شبکه های لس آنجلسی صحبت می کرد با بیان اینکه: «من در کشور سوئد برای راه اندازی یک رادیو می بایست ابتدا ثابت کنم که پیشینه روانی ندارم و در تیمارستان بستری نبوده ام» تصریح کرد: «اما متأسفانه در آمریکا برای راه اندازی تلویزیون و کسی که می خواهد برنامه ای را اجرا کند این پیشینه را نمی خواهند.»
وی علت بی محتوایی و عدم استقبال از این شبکه ها را اینگونه بیان کرد: «هر کسی که گفت من می توانم برنامه ای را اجرا کنم آدم نباید دوربین را دراختیارش بگذارد. خیلی ها که شایستگی جلوی دوربین قرار گرفتن را ندارند در این شبکه ها برنامه اجرا می کنند و خیلی ها هم که شایسته هستند برنامه اجرا کنند این موقعیت را دراختیارشان قرار نمی دهند!»
مدیر شبکه او آی پی ان: «مدیران شبکه های لس آنجلسی کلاهبردار هستند و آنها با خوردن پول مردم و کارمندان خود شبکه هایشان را اداره می کنند!»
مدیر این شبکه لس آنجلسی افزود: «بعضی دیگر نیز ادعای ایران پرستی و ایران دوستی و مردم دوستی کرده و از احساسات مردم سوءاستفاده می کنند! عده ای نیز علاوه بر این کارها جنس و کالایی که تبلیغ می کنند را 2-3 برابر قیمت بازار به شما می فروشند! و کالای 100دلاری را 200 - 300 دلار به فروش می رسانند!» گفتنی است، علی رغم کلاهبرداری های مدیران شبکه های لس آنجلسی اما شنیدن این سودجویی ها از زبان خود این کلاهبردارها شنیدنی است. مدیران این شبکه ها برای اینکه خود را از اتهامات دور نگه دارند رقیبانشان را به باد انتقاد می گیرند تا بلکه شاید کسی متوجه کلاهبرداری خودشان نشود |
در حاليكه سال گذشته بهدنبال قطع ارتباطات موسوي و كروبي بهعنوان سران داخلي فتنه و حلقهي وصل جريان داخلي و خارجي، اين احتمال از سوي ناظران امنيتي كشور مطرح ميشد كه بهتدريج لايههاي خارجي فتنه ناچار به بيرون آمدن بيشتر از سايه خواهند شد، يكي از جديدترين اين نمونهها چند روز پيش از سوي يك روزنامه صهيونيستي رونمايي شد.
روزنامه صهیونیستی "یدیعوت آحارونوت" از دیدار "امیرعباس فخرآور" از اعضای فعال در طیف دانشجویی رادیکال علامه و همکار فعلی تلویزیون دولتی امريكا VOA با "زیپی لیونی" وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی خبر داد.
در این دیدار، فخرآور با اعلام خوشحالی از حضور در سرزمینهای اشغالی، تنها دموکراسی موجود در منطقه را از آن اسرائیل دانست. لیونی هم با ابراز صمیمیت فوقالعاده با این فعال ضد انقلاب كه علاقهي ويژهاي به عكس يادگاري انداختن با مقامهاي امريكايي و اسرائيلي و آبروريزي براي همطيفهاي خود دارد، از علاقه خاصش به فعالان مخالف جمهوری اسلامی ایران خبر داد و خواستار برقراری ارتباط گسترده با این طیف شد.
اما آنچه كه موجب شد تا توجه رسانههای خبری جهان به این دیدار جلب شود، اهدای لقب رهبر افتخاری جنبش سبز به جنایتکاری بود که در جنگ ۳۳ روزه رژيم صهيونيستي با نیروهای مقاومت حزبالله لبنان، دست به کشتار گسترده و بیسابقه کودکان و زنان در منطقه "قانا" زد و این جنایت تاریخی را یک اقدام دفاعی مناسب در برابر تروریستها نامید!
دستبند سبز و لقب رهبر افتخاری جنبش سبز درحالی بر دست زیپی لیونی بسته میشود که خون کودکان مظلوم فلسطینی و لبنانی کماکان از دستان او پاک نشده است. شاید اکنون بهتر بتوان اقدامات و مواضع جریان برانداز و جنبش سبز در سال ۸۸ را درک کرد؛ از "نه غزه نه لبنان" تا خط زدن شعار "مرگ بر اسرائیل"
"نه غزه نه لبنان" چقدر برای رژیم اسرائیل آب خورده است؟
"نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ایران" این شعاری بود که دو سال گذشته در روز جهانی قدس توسط طيف حامی فتنه در خیابان کریمخان سر داده شد؛ افرادی که بهدلیل حضور پرشور و گسترده مردم در مسیر همیشگی راهپیمایی یعنی خیابان انقلاب به میدان هفت تیر رفته بودند تا بلکه آنجا بتوانند فارغ از اعتراض مردم، دست به ساختارشکنی بزنند. اگرچه مردم در روز قدس ۸۸ هم مانند هر سال، شعارهای خود را متوجه رژیم صهیونیستی و بزرگترین پشتیبان و حامی آن کرده بودند اما رسانههای غربی و مخالف جمهوری اسلامی ایران ترجیح دادند تا به جای پوشش شعارهای مردم، به تبلیغ شعارهای همین جماعت بدهند و آنان را نماینده مردم ایران معرفی کنند.
اصلیترین شعاری که توسط این افراد سر داده شد، چیزی بود که صراحتا برخلاف آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و فلسفه روز جهانی قدس بود؛ شعاری که چند روز پیش از روز جهانی قدس توسط سایت رسمی وزارت امور خارجه اسرائیل توصیه شد و تلویزیون دولتی امريكا هم از تحقق آن در روز موعود خبر داد. اگرچه اندک بودن افرادی که این شعار را سر دادند و واکنش مردم نسبت به این اقدام ساختارشکنانه موجب شد تا سران این جریان هم متوجه اشتباه تاکتیکی خود در عریان کردن مواضع پنهان و ضدانقلابی خود شوند اما چند ماه بعد، مسالهای از سوی رسانههای معتبر بینالمللی مطرح شد که حاكي از شواهد جديد بود.
سال گذشته شبکه تلویزیونی «الجزیره» اسناد همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی برای تضعیف جنبش حماس را به وسیله حمایت و هدایت آشوبگران ایرانی افشا کرد. این اسناد نشان میدهند که "صائب عریقات" مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین در گفتوگو با "جمیز جونز" مشاور امنیت ملی امريكا در دوازدهم اکتبر سال ۲۰۰۹ (مهر 88) تصریح کرده است: «محمود عباس برای همراه کردن جریانی در ایران که حامی سازش با اسرائیل بودند، یک تاجر فلسطینی را راضی کرد تا 50 میلیون دلار برای راه اندازی یک شبکه رادیویی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران یعنی میرحسین موسوی پرداخت کند.»
افشای این سند در حالی صورت گرفت که "آیتالله جنتی" دبیر شورای نگهبان نيز مرداد ماه سال گذشته در خطبههای نمازجمعه تهران خبر داد سران فتنه یک میلیارد دلار با واسطه برخی کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی برای براندازی نظام دریافت کردهاند.
شبهه ایجاد تقلب در انتخابات ۸۸ از آن دست موضوعاتی است که سران
فتنه تاکنون از پاسخگویی به آن فرار کرده اند . توهم ایجادتقلب در انتخابات که برای
اولین بار توسط موسوی قبل از شمارش آرای مردم مطرح شد در روزهای پس ازانتخابات موجی
از ناامنی و حرکات ضد امنیتی در سطح شهر را سبب شد. ناامنی که موجبات ازبین رفتن
برخی افراد را سبب شد.
یکی از افرادی که این روزها به بهانه
سالگرد تولدش در رسانه های ضد انقلاب سروصدایی به پا کرده جوانی به نام اشکان
سهرابی است که بر اثرتوهم تقلب که در ذهنش بنابر سخنان موسوی و امثالهم شکل گرفته
بود در روز ۳۰ خرداد در سالروز حرکت مسلحانه منافقین به خیابان رفت. روزی که با آتش
افروزی اصحاب ثقیفه(مجمع روحانیون مبارز)و کشاندن مردم به خیابنها شکل گرفت و گروهی
از منافقین که در این روز دست به اسلحه بردند و دست به کشته سازی جهت استفاده های
آتی! زدند. افرادی که در این روزها جانشان را ازدست دادند در اصل جانشان فدای دروغ
گویی و قدرت طلبی سران فتنه شد و این افراد باید پاسخگوی خون کشته شدگان باشند.
مروری بر گفته های مادر اشکان سهرابی نشان می دهد که توهم تقلبی
که موسوی ایجاد کرد چگونه جان شیرین یک نفر را می گیرد:"....با هم حرف زدیم و من
خیلی نصیحتش کردم که نرود. همه جا خیلی شلوغ بود. گفتم اشکان تو را به خدا کاری
نکنی که پشیمانی به بار بیاید. سی ام خرداد بود و فضا سنگین. حس خوبی نداشتم. گفتم
اشکان امروز را نرو، مطمئنم که امروز شلوغ می شود. گفت مامان! من نروم آن یکی هم
نرود اون یکی هم باز نرود. چه کسی پس باید برود؟ پس رای ما چه می شود؟ چه کسی باید
جواب رای ما را بدهد؟ ...."
این گفته ها نشان از چه چیز دارد؟
موسوی ،کروبی و خاتمی که پی ریز توهم تقلب در افکار برخی هوادارانشان بودند امروز
باید پاسخ این مادر را بدهند.
وضعیتی که امروز ۲تن از سران
فتنه در آن قرار دارند تنها بخش بسیار کوچکی از عقوبتی است که مردم برای آنها در
نظر گرفته اند و خواستار اجرای آن توسط دستگاه محترم قضایی هستند.امروز این ۳تن (که
یک نفرشان تاکنون توانسته به لطایف الحیلی خود را از موسوی و کروبی جدا کند!)باید
پاسخگوی خونهای ریخته شده از هر دو طرف باشند. خونهایی که منافقین مسلح حامی موسوی
، کروبی و خاتمی به بهانه هواداری از فتنه گران به کف خیابانها ریختند. این خونها
به زودی دامن فتنه گران را خواهد گرفت ،هرچند که این خونها هم اکنون نیز گریبان
آنها را گرفته و رفتن آبروی نداشته شان نزد ملت انقلابی تنها گوشه ای از نتایج این
خون ریزیهاست.
حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا(س) حضور یافتند.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنهای، در آستانه ایام الله دهه مبارک فجر رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا(س) حضور یافتند.
نخستین همایش بینالمللی "جوانان و بیداری اسلامی" روز گذشته در مرکز همایشهای بینالمللی برج میلاد برگزار شد. در این اجلاس 1129 نفر از کشورهای مختلف اسلامی و غیر اسلامی (اقلیت های اسلامی) و همچنین 170 نفر از فعالان دانشگاهی و حوزوی ایرانی حضور به عمل رساندند. خبرنگار با حضور در این اجلاس با بسیاری از نمایندگان کشورهای شرکت کننده به گفت و گو نشسته است.
نقش محوری جمهوری اسلامی و به خصوص انقلاب اسلامی در 3 دهه گذشته را چگونه ارزیابی می کنید؟
انقلاب اسلامی در 30 سال گذشته و آغاز آن، موجب شد که موجی در جهان اسلام ایجاد شود، و تاثیرات خود را در طول این 30 سال به جای گذاشت و ما بیداری اسلامی فعلی را نتیجه تلاش امام راحل و امام خامنه ای می دانیم که موجب یک حرکت در میان جوانان کشورهای اسلامی شدند.
بسیاری از غربی ها، جمهوری اسلامی را به شیعه گری و تلاش در جهت تحقق حقوق شیعه می دانند، پاسخ شما به این اتهام ناروا چیست؟
کافی است که به فرمایشات امام خمینی و امام خامنه ای رجوع کرد تا دید که هدف جمهوری اسلامی بحث شیعه گرایی نیست بلکه بحث از اسلام گرایی است. با تحقق پروژه اسلامی است که در جهان اسلام، قوت و مودت و همکاری و هم سویی ایجاد می شود.
بولتن نیوز: به نظر شما مهم ترین آسیبی که بیداری اسلامی را در تمام جغرافیای آن تهدید می کند چیست؟ اختلاف بین شیعه و سنی و یا فقدان رهبری واحد؟
آسیب های متعددی بیداری اسلامی را تهدید می کند اما خطرناک ترین آن دور زدن بیداری اسلامی توسط کشورهای استکباری است و اینکه بدین وسیله حرکت های بیداری اسلامی را محدود نمایند و در این راستا ترفندهای متعددی دارند که یکی از این ترفندها به وجود آوردن فتنه قوم گرایی و طائفه گرایی است.
بولتن نیوز: به نظر شما امام خامنه ای به خوبی توانستند جای امام راحل را پر کنند؟
الحمدلله ایشان با فرمایشات عمیق و رهبری حکیمانه خود توانستند رهبری و هدایت متمایزی در جمهوری اسلامی و جهان اسلام داشته باشتند. ایشان نظراتی ژرف و عمیق و طرح هایی مهمی را برای جمهوری اسلامی و جهان اسلام عرضه داشته اند.
احتمالا همهي شما ماجراي آن پادشاه جاهطلب اما ساده و خياط فقير اما زيرك را شنيدهايد. خياط با اين بهانه كه براي اعليحضرت لباسي خواهم دوخت كه تا به حال كسي مانند آن را نديده باشد، حسابي سر پادشاه را كلاه گذاشت و دستمزد خوبي به جيب زد. بعد هم گفت پارچهي اين لباس آنقدر لطيف و نازك است كه با چشم قابل ديدن نيست و پادشاه بيچاره را مُجاب كرد تا براي نشان دادن لباس جديدش به مردم، لخت و عور ميان مردم برود.
پادشاه سادهلوح هم كه غرق در سرور و غرور بود به ميان مردم رفت و به جمعيتي كه از تعجب، هاج و واج به او خيره شده بودند نگاه ميكرد و تصور ميكرد كه حتما همهي مردم دارند به لباس او غبطه ميخورند. در نهايت پسر بچهاي كه بي خبر از عالم بود با ديدن پادشاه لخت، زد زير خنده و فرياد زد: پادشاه لخت است... پادشاه لباسي نپوشيده... پادشاه لخت است...
حكايت آن پادشاه بيچاره و پسركي كه لخت بودن او را فرياد زد، چيزي شبيه حكايت اين روزهاي اپوزيسيون و دختركي چون گلشيفته فراهاني است. اگر چه گلشيفته اولين كسي نبود كه دست به عملي اين چنين وقيح زد اما او بار ديگر با عمل اخير خودش به همهي جهان ثابت كرد كه اپوزيسيون ايران لخت است. برهنگي گلشيفته در حقيقت لباس از بدن و بدنهي اپوزيسيون خارجنشين در آورد و نشان داد كه اپوزيسيون بيش از آنكه فكرش را ميكرديم لخت و عور است.
برهنه شدن گلشيفته ثابت كرد كه منتهي آمال همهي آنهايي كه در خارج از ايران به سر برده و پز اپوزيسيون و قمپزيسيون و مبارزه عليه جمهوري اسلامي سر ميدهند چيزي جز ابتذال و حرف مفت زدن و رويگرداني از هويت خود نيست. اگر قبول نداريد نگاهي كنيد به عملكرد اپوزيسيون و ضد انقلاب در طول اين سه دهه از عمر انقلاب. واقعا چه كار مفيدي تا به حال از اين جماعت ديدهايد؟ چه اقدام در خور تحسيني اين جماعت انجام دادهاند؟
همهي اقدامات مثلا مبارزهجويانهي اپوزسيون، خلاصه شده يا به فحش و بد و بيراه گفتن به انقلاب اسلامي و مسئولين آن، يا شركت در سمينارها و كنفرانسهاي ضد ايراني و ضد اسلامي و براي يكديگر كف و هورا كشيدن، يا برداشتن روسري از سر و برهنه و لخت شدن، و يا منتظر فرصتي نشستن تا شخصي داخل ايران حرفي بزند و فورا بخشي از آن را تقطيع كرده و در جهت منافع خود استفاده كنند. خيلي كه هنر كردند فتنهي 78 و 88 را طراحي كردند كه آن هم باز بر ضرر خودشان تمام شد. جز اين آيا كاري ديگري از آنها سراغ داريد؟!
اپوزيسيون ايران بيش از آنچه تصورش را ميكنيد بيچاره و مفلس و سر در گم است. نه تاكتيك و استراتژي مشخصي دارد و نه نيرو مادي و معنوي كافي. البته يك استراتژي ثابت دارد. و آن هم اينكه: «هر تصميمي كه جمهوري اسلامي گرفت، شما عكس آن تصميم صحبت كنيد». اگر جمهوري اسلامي گفت الان روز است - و واقعا هم روز بود- بگوييد جمهوري اسلامي اشتباه ميكند، الان شب است. باور كنيد همهي استراتژي اپوزيسيون همين است. «مخالفت با جمهوري اسلامي به هر قيمتي». حتي به قيمت زير پا گذاشتن اصول پوشالي خود. فيالمثل نگاه كنيد به اعمال و اظهار نظرهاي اين پيرزنك فرتوت مثلا حقوق بشري، شيرين عبادي. جايزهي «صلح» نوبل را گرفته (حالا بماند كه چرا و چگونه) و بعد از «تحريم» و «حملهي نظامي» عليه ايران حمايت ميكند. جايزهي صلح كجا و حملهي نظامي كجا؟ اصلا با هم جور در ميآيند؟!
مابقي اپوزيسيون هم بايّ نحو كان. و اين البته يكي از وجوه مظلوميت انقلاب اسلامي است كه از نعمت داشتن مخالفاني قَدَر و قدرتمند هم محروم است. آخر مخالف و حريف قدرتمند داشتن، خود عامل پيشرفت و تعالي بيشتر است. چرا كه با انتقادات و مخالفتهاي علمي و منطقي خود موجب تحرك و سعي و تلاش بيشتر و مضاعف ميشود. اما متأسفانه انقلاب اسلامي از اين هم محروم است. اپوزيسيون انقلاب اسلامي را «لخت»ها تشكيل ميدهند.
دیدار پرشور صبح امروز اعضای شرکت کننده اجلاس جهانی جوانان و بیداری اسلامی با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب حاشیههای دیدنی و مثال زدنی داشت.
به گزارش مهر روز دهم بهمن هزار و سیصد نود، نقطه عطفی بر نقش آفرینی جوانان مسلمان، فرهیخته و انقلابی در سراسر دنیاست و صدور انقلاب اسلامی ایران، به گوش زنگار بسته دیکتاتورها، مستکبران و سرسپردگان رسیده و اکنون دقالباب میکند.
ملت های مسلمان غیرتمندانه پای در رکاب رهوار عزت و کرامت انسانی نهادهاند و جوانان پرشور و انقلابی از کشورهای تحت ستم و از خلال ملتهای عدالت طلب دنیا با تکیه بر روح خود باوری و همت پولادین از کشورهای تحت ستم و از خلال ملت های عدالت طلب دنیا با تکیه بر روح خود باوری و همت پولادین خود، ندای آزادی خواهی و استقلالطلبی را سر دادهاند و امروز همان روزی است که در قلوب آزادی خواهان عالم نسیم بیداری اسلامی وزیده و جوانان هدایت گر و با ایمان در محضر ولی امر مسلمین و رهبر هدایت آموز جهان اسلام حاضر شدهاند تا در راه پرالتهاب و امید بخش خود ارشادات علمدار هدایت و ولایت را سرلوحه جهاد و مبارزه با استکبار جهانی قرار دهند.
وارد حسینیه میشوم، رزمندگان جبهه ضد استکبار، حمایل بسته و در صف مقدم پیکار ایستادهاند. جمع کثیری از جوانان مسلمان در حالی که حرارت و شوق وصف ناپذیرشان را با تبسمی آذین بسته اند و حلاوت نگاهشان را نثارت میکنند، در انتظار مقتدای خویش نشستهاند و طلیعه بدر انقلاب را انتظار میکشند. آن وقت است که احساس میکنی آشناتر از هر کس و برادرتر از همیشه جمع مشتاق آنان را به نظاره نشستهای. انگار سینههای مالامال از شوق همرزمان جوان انقلابی وجودت را روح تازه میبخشند. سیمای شاداب و پر نشاط آنها یاس را از دل هر بیننده ای بیرون و امید به آینده را خلق می کنند.
امروز بیش از یکسال از خیزش مردمی در تونس می گذرد و موج بیداری اسلامی شتابان از تونس به مصر، لیبی و یمن سرایت کرد و "الشعب یرید اسقاط النظام" شعار محوری مردم در همه کشورهای انقلابی است.
۱۲۰۰ تن از جوانان ۷۳ کشور و از پنج قاره دنیا در تهران و حسینیه امام گرد آمده اند تا چشم انداز موج بیداری اسلامی را از زبان رهبر جهان اسلام بشنوند.
امروز نگاه غرب به سرکردگی آمریکا و عملگی رژیم های مرتجع عرب، حسینیه امام(ره) را رصد می کند و می داند که ملتهای مسلمان و روح پاک جوانان در اوج اقتدار و خودباوری با تکیه بر تجربیات نظام اسلامی ایران حلقه وصل را در تهران و در بیانات روشنگرانه آقا یافته اند.
حسینیه امام خمینی آغوش گشوده است تا جوانانی که از خط قرمز آمریکاو استکبار گذشته و پیروزمندانه صحنه پیکار با بتهای پوشالی استکبار را در نوردیده اند در قرارگاه بدر و برای برپایی خیبری دیگر پیمان حلف الفضول را احیا نموده و قافله سالار هدایت و زعامت، رمز عملیات جبهه توحید را در گوش جانشان زمزمه کند.
بیدارگری وجه تشابه همه آنهاست و خط روشن ولایت قدمگاه نخستین آنان را ترسیم می کند. حجم تحولات دنیای اسلام آنان را بر آن داشته است تا ایران اسلامی و حسینیه امام خمینی را میعادگاه اندیشه ها و افکارشان با اهداف بلند امام شهدا بدانند و ندای کشتی بان اسلام ناب را لبیک بگویند.
حلاوت حضورشان در دلم نشسته است و می دانم که تا دقایقی دیگر شوق انگیزترین لحظات در قاب چشمان منتظر آنان حلقه های اشک را می آفریند.
همهمه ای در فضای حسینیه برپاست. زبانهای مختلف. سیاه و رنگین و سفید پوست . متحد و یکپارچه زبان قرآن را برای شعارهای خود برگزیده اند و با زبان عربی شعارهایی را سر می دهند.
درخشش آیه مبارکه "و انتم الاعلون ان کنتم مومنین" که با خط زیبایی خودنمایی می کند بیانگر درستی راه و هدف امت اسلامی است.
انگار آمده اند تا در پای درس استاد به دنیا اغوا غرب بیاموزند که انقلابهای ملتهای مسلمان ، انقلاب نان و ... نیست. انقلاب اندیشه و هدف است و پایه های لرزان حکومت های مرتجع و خود فروخته دیکتاتورهای عربی را نشانه رفته است.
در بین شخصیت های حاضر، ابراهیم جعفری و عمار حکیم از عراق را به خوبی می شناسم. برخی از اندیشمندان حوزه فرهنگ نیز در جلسه حضور دارند و دست به قلم شده و مطالبی را یادداشت می کنند.
مجری پشت تریبون می رود و حاضران را به رعایت نظم دعوت می کند.
آقا، در میان احساسات پرحرارت جوانان انقلابی وارد می شوند و رو در روی حاضران به ابراز احساسات آنان پاسخ می دهند. لحظات پرشوری است. جوانی ۲۵ ساله که از لبنان آمده ، نزدیک من نشسته و به شدت گریه می کند. طوری که دیگران را هم به گریه درآورده.
شعارهای" کلا! کلا! اسرائیل" و "کلا! کلا! آمریکا"، فضا را پر کرده و صدای یکی از حاضران که در ردیف اول نشسته است به گوش می رسد. با زبان عربی عباراتی را به کار می برد و آقا را مخاطب قرار داده و در نطق آتشین خود پایبندی جوانان انقلابی را به ارزشهای اسلامی یادآور می شود و شعار "هیهات منا الذله" او جمعیت را دوباره به وجد می آورد.
جوانان انقلابی دست نوشته های خود را که بر روی تکه های کاغذ نوشته اند روی دست گرفته و کوبنده شعار می دهند. شعار الله اکبر و لا اله الاالله. و لبیک یا خامنه ای ما همه سرباز توایم خامنه ای، بر فراز دستان آنها و با مشتهای گره کرده به حرکت درآمده و انگار برای موج احساسات آنان پایانی نیست.
آقا روی صندلی نشسته اند.
قاری شروع می کند (............ و توکل علی الله و کفا بالله وکیلا) صدای دلنشین قرآن و قرائت زیبای او حال و هوای جلسه را عوض می کند. حضار که پیام آیه را به خوبی درک کرده اند. قاری را تشویق می کنند و او با فراز و فرودهای جذاب خود حلاوت کلام وحی را در دلهای مشتاقان می نشاند.
گروه همخوانی رسالات از لبنان شروع می کند (هل من ناصر فدایی. لبیک . خامنهای) جمع حاضر با آنان همصدا می شود و با این شعار بیعت خود را ابراز می کنند. مسئول گروه از سوی رزمندگان مقاومت لبنان و سید حسن نصرالله سلامی را به محضر ولی امر مسلمین جهان ابلاغ می کند و نام سید حسن نصرالله صلوات قراء حضار را به همراه دارد.
دکتر ولایتی پشت تریبون حاضر می شود و خلاصه ای از فعالیت های همایش جوانان و بیداری اسلامی را در ۶ محور بیان می کند. او همایش جوانان و بیداری اسلامی را فرصتی برای اتحاد و همدلی امت اسلامی و محوری ترین موضوعات را موضوع فلسطین می داند.
جمعی از نمایندگان جوانان بیدار و بصیر امت اسلامی از تونس و مصر و لیبی و ... مطالبی را در محضر آقا عنوان می کنند.
تعبیر سخنرانی که از مصر آمده بود برایم جالب بود. او در خلال سخنانش به فتح مکه اشاره کرد و پخش صدای اذان در هنگام سقوط نامبارک را با صدای بلال در هنگام فتح مکه قیاس می کند و به این وسیله اسلام خواهی مردم مصر را یادآور می شود.
در سخنان احساسی و پرشور و اشعار احمد حسن از بحرین که با جمله (السلام علیک یابن رسول الله ، روحی فداک) آمیخته است اشک همه را در می آورد.
و آخرین سخنران دختر عماد مغنیه شهید مجاهد مقاومت لبنان است. حضور فاطمه مغنیه پشت تریبون فضا را آنچنان تحت تاثر قرار می دهد که تقریبا اکثر حضار گریه می کنند. بغض راه گلوی مرا هم گرفته است. شعارهای پی در پی حضار قوت قلبی است برای فاطمه تا در محضر ولی امر مسلمین رشادتهای پدرش را بازگو کند. در خلال صحبتهای فاطمه، نام سید حسن نصرالله برده می شود و حضار کوبنده شعار می دهند (لبیک یا نصرالله. لبیک یا نصرالله) او خطاب به آقا می گوید (انا بنتکم فاطمه بنت شهید عماد مغنیه.....). من دختر شما فاطمه دختر شهید عماد مغنیه هستم و ادامه می دهد، که پیروزی انقلاب اسلامی سرآغاز بیداری اسلامی است.
صدای غران تکبیر و شعارهای کوبنده حاضران هر از گاهی طنین انداز می شود.
آقا جوانان انقلابی را حاملان بشارتهای بزرگ نامید و فرمود هر کدام از شما حامل یک بشارت بزرگ برای ملتها هستید.
آقا بیداری را شاخص جوانان مسلمان و غیور و بلند همت جهان اسلام معرفی کردند و فرمودند دوران جدیدی در همه عالم آغاز شده و بشریت از مکاتب و ایدئولوژی های مادی عبور کرده است. رهبر عزیز انقلاب لیبرال دموکراسی غربی و مارکسیسم و ناسیونالیست ها ی سکولار را فاقد جاذبه دانستند و گفتند . امروز میان امت اسلامی بیشترین جاذبه متعلق به اسلام، قرآن و مکتب وحی است که خدای متعال وعده داده است.
ایشان قیام بر علیه دیکتاتورهای منطقه را مقدمه قیام بر علیه دیکتاتوری جهانی و بین المللی و شبکه فاسد صهیونیستی و آمریکای مستکبر دانستند و جوانان را به وعده نصرت الهی توجه دادند.
آقا خطاب به جوانان فرمودند: آینده متعلق به شماست و این کاری که انجام گرفته کار بزرگی است ولی این آغاز راه است و ..
مراسم رو به پایان است. آقا مهیای رفتن می شوند. آقا لحظاتی ایستادند و احساسات پرشور حاضران را پاسخ می دهند. چشمان مشتاق حاضران آقا را بدرقه می کند. اما آقا برای لحظاتی به سمت جمعیت آمدند. حلقه ای از جوانان ایشان را احاطه کرده است و موج جمعیت طوری است که حفاظت از آقا مشکل شده. چند نفری که جلوتر بودند فرصت را غنیمت دانسته و چفیه های خود را متبرک می کنند. یک نفر هم چفیه آقا را برداشت. تبسم از لبان آقا برداشته نمی شود. انگار همه وجودش از محبت جوانان انقلابی امت اسلام موج می زند.
یاد جمله ای افتادم که ایشان در پاسخ فرزند شهید احمدی روشن فرمودند (القلب یهدی الی القلب) و دانستم که جوانان نیز دلهایشان مالامال محبت آقاست.
آقا رفتند: جمعیت که از ملاقات مولای خویش سیر نشدهاند هنوز حضور دارند. جوانی که از کشور مالی به این ملاقات آمده بود دست و پاشکسته عربی و فارسی را به هم آمیخته بود و با فریاد بلند می گفت (لبیک یا خامنه ای). دیگران هم دورش جمع شده بودند و اقامه نماز ظهر در حسینیه.
هامون به نقل از کیهان:
سايت ميهن وابسته به علي كشتگر (از سران گروهك منحله فدائيان خلق) و گروهي از
روزنامه نگاران زنجيره اي فراري نوشت: جايزه گلدن گلوب به فيلم اصغر فرهادي مبارك
است اما... هيجان و هلهله و برخود تبريك گفتن و از خود متشكر بودن ما در اين ماجرا
از چه حكايت مي كند؟ از فقدان مطلق تفكر انتقادي تا جايي كه منتقدي مي نويسد «چه
اشكالي دارد جوگير شديم ها». خوب، انتظار از روشنفكر اين است كه جوگير نشود. هلهله
ها همچنين از تك صدايي كاذب حكايت مي كند و اينكه هيچ كسي ننوشت كه شايد اين جايزه
آن قدر هم مهم نبود. اين كه مقدمه اسكار است، تا چند سال پيش خود اسكار هم جدي
گرفته نمي شد. صفت اسكاري و هاليوودي تا مدت ها صفت هاي منفي تلقي مي شدند و حالا
چطور مظهر افتخار شده اند.
در ادامه اين تحليل قيد شده است: هيجان و هلهله ما از
اين حكايت مي كند كه چقدر نيازمند تأييد ديگرانيم؛ از بذل و بخشش صفات حسنه بدون
انديشيدن به معني كلمات. يكيش سينماي مستقل. هم اسكاري و هم مستقل. اصلاً اين
اصطلاح مستقل با چه منطقي به فيلم «جدايي نادر از سيمين» يا سينماي فرهادي اطلاق مي
شود؟ استقلال اقتصادي؟ اين طوري بايد نصف فيلم هاي سينماي ايران را مستقل به حساب
آورد و بيشتر از همه فيلم هاي بازاري را. استقلال سبكي و گرايش به سينماي آوانگارد
و تماشاگر خاص؟ كه فيلم «جدايي نادر از سيمين» آن هم نيست. هيجان ما از اين هم
حكايت مي كند كه ما چه قدر نياز داريم به چيزي افتخار كنيم و روحيه بگيريم و به
همين دليل نيز ماجراهايي كه آن قدر مهم نيست، مهم مي شود.
«ميهن» تصريح كرده كه
اعطاي اين جايزه به نوعي سياسي بوده و براي زنده نگاه داشتن حوادث پس از سال 1388
اعطا شده حالا آن كه فيلم ربطي به آن ندارد.
در همين حال هوشنگ اسدي در گويانيوز
انتقادهاي ديگري را از جوگيري اپوزيسيون سرخورده مطرح كرده و نوشت: در خلوت گلوي هم
مي دريديم. جوري مي دريديم كه كيهان تهران حيرت مي كرد و طائب از سرخوشي بر صندلي
تاب مي خورد. به جان هم افتاده بوديم. تا... ناگهان نجات بخش از راه رسيد. فيلمي كه
رسماً از طرف جمهوري اسلامي براي اسكار معرفي شده بود، صعود براي فتح اولين اسكار
را شروع كرد. و «ما» دست كوبان و شادمان براه افتاديم. نه نگاه كرديم، نه شك و نه
حتي سؤالي ناچيز كه «اين فيلم چه ربطي و جايي در مبارزه ما دارد؟ شهرتش و موفقيتش
به سود منافع ملي ايران است يا آب به آسياب جمهوري اسلامي مي ريزد؟» نه به بانك
سرمايه گذار فيلم توجهي كرده بوديم، نه به پخش كننده كه همان دفتر پخش «اخراجي هاي
3» بود. انگار كسي متوجه نشد اين هر دو فيلم بدون كمترين ايراد و سانسور مجوز گرفته
اند و ساخته شده اند. از همين وزارت ارشادي كه كارگردان چشم و چراغش زنان سينماي
ايران را «روسپي» خوانده، سياست هايش بهرام بيضايي را به آنسوي آبها رانده، جعفر
پناهي را به زندان خانگي نشانده، اجازه سفر از بهمن فرمان آراء ستانده و وزير
محترمش روز روشن در خانه سينما را بسته است.
وي ادامه مي دهد: موج زده نشويم...
هيبيب هورا!... ما دوباره به خلوت برمي گرديم. خنجر بر گلوي خود مي كشيم. راه هم را
مي بنديم. آه مي كشيم. ]...[ ناله مي كنيم و عزا مي گيريم و به انتظار مي نشينيم تا
كدام هنرپيشه برهنه شود يا...
پدر، مادر و همسر شهید مصطفی احمدی روشن میهمان این هفته برنامه "دیروز، امروز،
فردا" بودند و در یک برنامه معنوی به ابعاد شخصیتی و فکری این شعید عرصه جهاد علمی
پرداختند.
از نکات قابل توجه در این برنامه حس و حال معنوی برنامه و
بغضهای عاشقانه و اشکهای پنهان پدر شهید احمدی روشن بود.
پدر شهید
احمدیروشن در این برنامه با قرائت آیهای از قرآن کریم گفت: مصطفی دارای روحیه
مذهبی بود و در فعالیتهای بسیج شرکت میکرد و بارزترین ویژگی شخصیتی او خوشرویی
از کودکی بود.
مادر شهید احمدیروشن نیز از همه مردم ایران و شهرهای مختلف
تشکر کرد و گفت: خداوند از سر لطف مصطفی را به خانواده ما داد و این لطف خداوند بود
که چنین نعمتی به من داده بود و من همیشه شکرگزار خداوند بوده و هستم.
وی
افزود: پدر مصطفی به حلال و حرام توجه خاص داشت و مصطفی را در فضای مذهبی برزگ
کرده بودیم. مصطفی بسیار جلسات هیات را دوست داشت و آرزو داشت خانهای بزرگ داشت
باشد تا هیاتهای مذهبی امام حسین (ع) در آن رفت و آمد کنند.
همسر شهید
احمدیروشن در ادامه گفت: مصطفی در دانشگاه صنعتی شریف معاون فرهنگی بسیج بودند. من
مسئولیت خاصی نداشتم ولی به بسیج رفت و آمد میکردم و بسیار علاقمند بودم که با
بچههای بسیج باشم. مصطفی بسیار در جهت تحقق اهداف بسیج فعال بود و من مصطفی را رو
در رو خیلی نمیشناختم اما از شخصیت مذهبی و پایبندی به اعتقاداتش شنیده بودم.
تا قبل از ازدواج نمیدانستم که مصطفی شوخطبع، شاد و انسان خوشرویی است و برخی از
ظاهر وی گمان میکردند شخص عنقی باشد ولی با شناختی که در زندگی مشترک از او دارم،
خوشرویی فوقالعاده مهربان بود.
پدر شهید در ادامه در پاسخ به این سؤال که
روزهای پس شهادت مصطفی را چگونه دیدید و آیا فکر چنین روزهایی را میکردید، گفت:
تقریبا به گونهای به من الهام شده بود که مصطفی بالاخره به درجه شهادت خواهد رسید.
من همیشه هر وقت قد و بالای مصطفی را نگاه میکردم، احساس میکردم آخرین دفعاتی
است که پسرم را میبینم و واقعیت این است که به عنوان پدر من منتظر شهادت او
بودم.
مادر شهید در همین زمینه گفت: دو سه ماه بود که این مسئله از ذهن من
گذشت و هر بار سعی میکردم با ذکر صلوات خود را آرام کنم. من حتی در خواب یک لحظه
دوری از مصطفی را نمیتوانستم تحمل کنم. گاهی روحیات او را میدیدم و فکر میکردم
که خداوند که همواره گلها را برای خود انتخاب میکند اما چگونه او را هنوز نگه
داشته است.
وی در پاسخ به این سؤال که کدام همدردیها بیشتر موجب تسکین شما
شده است؟ گفت: همدردی همه مردم در جای خود قابل تقدیر است ولی همدردی مقام معظم
رهبری رهبری و سخنان ایشان بسیار برای ما تسکین دهنده بود. من حضور ایشان عرض کردم
آقا من جلوی دشمنان گریه نمیکنم که آنها شاد شوم اما آقا فرمودند دشمنان غلط
میکنند شاد شوند، شما هر چه دلتان میخواهد گریه کنید.
مجری برنامه پرسید
اینکه بسیاری از دانشجویان برای ادامه راه شهید احمدی روشن خواهان تغییر رشته و
ادامه راه آن شهید شدهاند، چه حسی به شما دست میدهد؟ که مادر شهید پاسخ داد: با
دیدن این شور و شوق بسیار خوشحال میشوم چراکه مصطفی دارای هدف مقدس و والایی بود و
من به عنوان مادر او دوست دارم که هدفش پر رهرو باشد و راهش ادامه پیدا کند.
پستهای بسیار مهمی به مصطفی پیشنهاد میشد، ولی قبول نمیکرد اما برای ورود به این
کار آنقدر زحمت کشید که بیحساب است، بنابراین وقتی میبینم که دانشجویان
میخواهند هدف و راه او را ادامه دهند، بسیار خرسند میشوم.
همسر شهید احمدی
روشن درباره نامهای که از سوی خانواده احمدی روشن نوشته شد، گفت: مصطفی خیلی اهل
شعار و تظاهر نبود. وی از صمیم قلب حضرت آقا را قبول داشتند ولی در این زمینه تظاهر
نمیکرد. وقتی از او سؤال میکردم که درباره فلان مسئله نظرت چیست، میگفت که هرچه
آقا بگوید. یعنی هیچوقت وابسته به فرقه و حزب خاصی نبود هرچند دوستان متعددی از
وجهههای متعدد داشت ولی وابسته به هیچکدام از آنها نبود و فقط چشم به سخنان مقام
معظم رهبری داشت. از آنجا که رهبر معظم انقلاب برای راهاندازی سایت نطنز تاکید
داشتند، عشق مصطفی این بود که با تمام تلاش برای راهاندازی این سایت فعالیت کند و
رضایت امام زمان و رهبر معظم انقلاب را کسب کند و این از اعتقاد قلبی او نشأت
میگرفت.
مادر شهید احمدی روشن درباره سخنرانی خود در روز تشییع شهید احمدی
روشن گفت: مصطفی راه والایی را رفته بود و این درست نبود که مادر او بخاطر از دست
دادنش در گوشهای بنشیند و فقط بگرید، لذا وظیفه خود دانستم که در جمع
تشییعکنندگان مصطفی آن سخنان را بگویم. مصطفی با طبقهبندی کردن شهدا بسیار مخالف
بود و معتقد بود که خداوند میداند که هر شهید در چه مقامی قرار دارد، علاوه بر این
مصطفی با اینکه پشتوانه دولت محترم بود و برای موفقیت آن هرکاری میکرد، اما مقتدا
و پیشوای او رهبر معظم انقلاب بود و من باید این را میگفتم.
هامون به نقل از کیهان:
نزديك به جريان متبوع خود دانسته بود، دو تن از آنها با ارسال نمابرهاي جداگانه
به كيهان، هرگونه رابطه خود با حلقه انحرافي و شبكه و روزنامه ايران را تكذيب كرده
اند.
آقايان فياضي و حسين عادلي سعدآباد در نمابرهاي خود به كيهان مراتب انزجار
و تبري شديد خود نسبت به جريان انحرافي را اعلام داشته اند.
گفتني است كه خبر
ياد شده به نقل از شبكه ايران وابسته به روزنامه ايران بوده است و شايسته بود اين
تكذيبيه ها به جاي كيهان براي سايت مورد اشاره كه منبع خبر بوده است ارسال
شود.
هامون به نقل از کیهان:
پايگاه اينترنتي روز آنلاين در ارزيابي دعوت طيف افراطيون مدعي اصلاحات به تحريم
انتخابات نوشت: خوب يا بد، با توجه به جميع شرايط در حال حاضر، هم چنان اصلاح طلبان
تنها نيروهايي هستند كه به عنوان موجوداتي دو زيست در جغرافياي جمهوري اسلامي، رشته
هايي هر چند نازك در پيوند با حاكميت دارند كه حاشيه امنيتي، هر چند بسيار كوچك،
برايشان فراهم مي كند و هم به دليل نزديك به 30 سال فعاليت در عرصه سياسي، از توان
اجرايي و لجستيكي بيشتري براي پيشبرد طرح ها برخوردارند. اما عرصه سياست، عرصه سير
در خيالات نيست، تحليل و تصميم گيري براساس آرزوها، نيروي سياسي را به واكنش هاي
انفعالي و شكست در برنامه ها مي رساند. اين همان اتفاقي است كه در چند ماه گذشته
براي بسياري از اصلاح طلبان و در راس آنها خاتمي، رخ داده است. شكي نيست كه جنبش
سبز، جنبشي انتخاباتي بوده اما نكته آن است كه نمي توان و نبايد نام آرزوها و
اميدهاي خود را تحليل گذاشت و سپس با باور كردن اين مساله، بر پايه آن به كنش سياسي
پرداخت. از همان روز نخستي كه خاتمي و ديگر اصلاح طلبان، شروط خود را براي حضور در
انتخابات اعلام كردند، تقريبا همگان متفق القول بودند كه هيچ نشاني در حاكميت براي
پذيرفتن اين شروط وجود ندارد.
نويسنده اين تحليل اضافه مي كند: خاتمي و ديگر
همراهانش با تاكيد يك جانبه بر شروط خود، سوي ديگر قضيه را فراموش كردند. هرگز
پاسخي به اين سوال داده نشد كه اگر حاكميت، اين شروط را قبول نكرد، چه بايد كرد؟
جواب البته روشن، اما به همان اندازه نامشخص بود؛ شركت نمي كنيم! اين كار البته دو
ضرر عمده داشت- و دارد؛ نخست آنكه كنش سياسي اصلاح طلبان در انتخابات پيش رو را به
چيزي جز قهر سياسي تبديل نمي كند. همان قهري كه اصلاح طلبان پيش از آن با عنوان
انفعال آن را نفي كرده بودند. از سوي ديگر، باعث اين نمي شد كه در آستانه انتخابات،
با در دست گرفتن كاسه چه كنم، در پي اكسيري براي تاثيرگذاري بر انتخابات باشند.
دوستان آن قدر بر آرزوهاي خود به عنوان تحليل تاكيد كردند كه از ياد بردند حاكميتي
كه به طور رسمي از اسفند سال 81 پروژه اخراج اصلاح طلبان از حاكميت را رقم زده و در
خرداد 88 آن را به ثمر رسانده، صرفا با چند سخنراني و بيانيه، حاضر نيست از پروژه
خود دست بكشد.
روز آنلاين ادامه مي دهد: عدم آمادگي لازم براي حالتي كه حاكميت
شروط اصلاح طلبان را رد كند، باعث آن شده است كه هر روز بيانيه هاي شداد و غلاظ در
ستايش تحريم فعال از سوي گروه هاي مختلف صادر شود. اين بيانيه ها با كلي گويي،
پرگويي و لحني شعارگونه- آفاتي كه بلاشك در دوره رياست خاتمي دامنگير نيروهاي سياسي
شد- خواستار در پيش گرفتن استراتژي تحريم فعال شده و بر فرمايشي بودن آن تاكيد مي
ورزند. اما سوال اساسي در اين ميان، هم چنان مطرح است كه اين تحريم فعال قرار است
چگونه و از چه راهي صورت گيرد؟ با كدام پيش زمينه و با كدام آمادگي ذهني؟ و اساسا
قرار است چگونه ذهن مردمي را كه تا چندي پيش سخنراني ها و نوشته هاي پرملاط درباره
لزوم حضور در انتخابات به عنوان تنها راه رسيدن به دموكراسي را مي خواندند، اكنون
به سمت تحريم فعال برد؟ سوگمندانه، با وجود گذشت بيش از دو سال از آغاز جنبش سبز،
برخي نيروهاي سياسي، هم چنان در محيط ذهني خودساخته باقي مانده اند و تصور مي كنند
كه افكارعمومي، همچون مومي همواره در دست آنهاست و با چند بيانيه، مي توان به آن هر
شكلي داد. خطاهاي اصلاح طلبان از فرط تكرار، از حد كمدي و تراژدي نيز گذر كرده
است.
هامون به نقل از کیهان:
نيك آهنگ كوثر با اشاره به سالهاي اقامت خود در خارج كشور، از موضوعي «بسيار
عذاب آور» در ميان نيروهاي اپوزيسيون خبر داد و نوشت: آنها فكر مي كنند خبر زماني
رخ مي دهد و بايد پوشش داده شود كه از مجراي رأي ملوكانه و تاييد آنها گذشته باشد.
وقتي چنين افرادي جرات ندارند درباره كارهاي عادي خود مثل تشكيل جلسه در پاريس و
لندن و استكهلم و واشنگتن حرف بزنند- كاري كه براي فعالان سياسي يك امر متداول است
و فعال سياسي مگر در جلسه خارج از كشور چه مي كند؟- و فقط خبرنگاراني را دعوت مي
كنند كه «همراه» باشند و به جاي انعكاس واقعيت، محرم راز بمانند، به نظر من يك جاي
كار ايراد دارد.
وي با لو دادن جلسات سازگارا و مجتبي واحدي با سلطنت طلبان و
افراد نزديك رضا ربع پهلوي در پاريس نوشت: آيا كسي به ريشه هاي اين سوالات و مشكلات
منطقي و اصولي كه از اين نوع نگاه به اين موضوع ها وجود دارد سخني گفت و در پي رفع
آن برآمد به جاي متهم كردن بقيه؟ وقتي مثلا مي فهمي كه قرار است در واشنگتن جلسه اي
برگزار شود و يكي منكر مي شود و ديگري تاييد مي كند و بعد متوجه مي شود كه نبايد
تاييد مي كرده و قسم و آيه مي آورد كه در «ژنو» برايم ماجرا را خواهد گفت و بعد
خودش نمي آيد و نمي گويد، خب آدم حس مي كند يك جاي كار مي لنگد. پاي صداقت مي لنگد،
پاي پايبندي به اصول و ارزش هاي اوليه دموكراتيك مي لنگد. پاي احترام بحق دانستن
مردم مي لنگد و هزار و يك چيز ديگر.
نيك آهنگ كوثر با هشدار نسبت به تبديل شدن
اپوزيسيون به يك فراموشخانه جديد و پر از اسرار منتشر ناشدني و جايي براي پاپوش
دوختن نوشت: اينكه مي شنوم در اين جلسات، خبرنگاران متعددي بوده اند اما خبري بيرون
نيامده، اين سوال به ذهنم مي رسد كه جايگاه اين دوستان را بازتعريف كنيم. يا
روزنامه نگارند، يا نيستند. لابي ايست هستند يا مشاور سياسي يا بازيگر؟ به عنوان
منتقد دعوت شده اند كه مباحث را بررسي و عيب يابي كنند يا...؟ مرا ببخشيد، اما به
مخالفاني كه پز مي دهند كه چنين مي كنيم و چنان اما هنوز نتوانسته اند برنامه اي
داشته باشند، مي گويم «قمپزيسيون».
وي در پايان تاكيد كرد: اين جلسات بايد ساز و
كار شفاف داشته باشد نه اينكه تا خبر برگزاري يك جلسه به دنبال جلسه پاريس و ديگر
جلسات (مثلا در آوريل) در آمريكا و اسامي دعوت شدگان آمد بيرون، ايميل و تلفن پشت
سر هم بيايد كه نه تكذيب مي كنند و نه تاييد و فقط مي خواهند كور باشي و ناشنوا و
ناگويا! اپوزيسيوني كه از يك خبر ساده بترسد، كارش زار است.
هامون به نقل از رجانیوز:
این گزارش حاکی است پس از شهادت شهید شهریاری برنامههای ویژهای برای حفاظت از
این دانشمندان در نظر گرفته شد و قرار بوده برای این نخبگان جوان از کشور آلمان
مرسدس بنزهای ضد گلوله آورده شود اما این موضوع مورد پیگیری قرار نگرفته و بودجه
لازم توسط دولت بدان اختصاص نیافته است.
غفلت دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی
در حفاظت از این سرمایههای گرانقدر، خسارات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت.
همچنین همین گزارش حاکی است منافقین کوردل پس از ترور شهید روشن، ضمن برقراری تماس
با خانواده برخی از دانشمندان هستهای کشور در تلاش هستند در دل آنها موجی از رعب و
وحشت ایجاد کنند که ممکن است شوهران آنها نیز ترور شوند که البته این تماسها با
واکنش های دندان شکن و مثال زدنی خانوادههای دانشمندان جوان کشور مواجه شده
است.
هامون به نقل از بولتن نیوز:
کاوه قریشی، روزنامه نگار مقیم اروپا در گزارشی که در سایت ضد انقلابی روز
آنلاین، با عنوان «ایران در پایینترین ردهبندی سالانه گزارشگران بدون مرز» منتشر
کرده، به تکرار ادعاهای قبلی جریان فتنه و جریان ضد انقلاب در مورد وضعیت آزادی
بیان و روزنامه نگاران و وب نگارها در ایران پرداخته و نتیجه گرفته که تعداد
زندانیان روزنامه نگار در ایران از هر کشوری بیشتر است.
در پاسخ به این
ادعاها، ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که با گسترش امکانات اینترنت و
رسانههاي سايبري، افزایش کمی و تعداد روزنامه ها و هفته نامه ها و امکان انتشار
روزنامه توسط گروه های سیاسی اصلاح طلب در دو دهه اخیر، باید شاخص ها و تعاریف
اولیه از روزنامه نگار در ذهن ما و همچنین در گزارش نهادهای مرتبط با روزنامه
نگاران تغییر کند.
زیرا کسانی که امروز جزو عناصر اصلی
جریان جنبش سبز یا فتنه به شمار می روند و یا حامی جریان های ضد انقلاب و گروهک های
تروریستی چون سازمان منافقين هستند، را نمی توان در تعریف روزنامه نگار گنجاند.
زیرا هر هوادار یا فعال سیاسی و عضو یک حزب و گروه سیاسی به راحتی می تواند ظرف چند
دقیقه خود را از طریق اینترنت به یک سایت خبری، وبلاگ یا روزنامه متصل کند و
روزنامه ها نیز که تشنه اطلاعات و تحلیل های سیاسی هستند با انتشار مطالب آنها، این
امکان را به مخاطبان می دهند که عکس و تحلیل سیاست ورزان را مشاهده کنند.
با این اوصاف، چگونه سازمان های گزارشگر آزادی بیان در جهان، نام بسیاری از
افرادی که به بمب گذاری و مبارزه مسلحانه یا عضویت در یک گروه سیاسی اعتقاد دارند و
شغل اصلی آنها و محل کسب روزی وارتزاق آنها کاری به غیر از روزنامه نگاری است را
"روزنامه نگار" معرفی می کند!
وقتی در ارائه تعریف صنفی از روزنامه نگار،
محل ارتزاق و کسب روزی و 6 ساعت حضور در حوزه های خبری و محل روزنامه را در نظر می
گیریم، بر چه اساس افرادی که در سال های اخیر در جریان جنبش سبز دستگیر شده اند یا
هوادار سازمان ها و گروه های تروریستی بوده اند را روزنامه نگار معرفی می
کنیم!
نکته دیگر این که در گزارش "روز آنلاین" به این موضوع اشاره شده که
وضعیت روزنامه نگاران در کشورهای روسیه، چین، ترکیه و ایران بدتر شده و با توضیحاتی
که ارائه کرده اند به مخاطب روز آنلاین و گزارشگران بدون مرز این پیام را منتقل می
کنند که به خاطر تحولات سیاسی این کشورها، وضعیت روزنامه نگاران نیز بدتر شده است.
اما جالب این است که با وجود چنین تعریفی و با وجود ارائه تعریف اشتباه از روزنامه
نگار و فعال سیاسی، چرا گزارشگران بدون مرز، دیده بان حقوق بشر و کمیته دفاع از
روزنامه نگاران و سایر سازمان ها، به مسائل تحولات سیاسی در اروپا و آمریکا و
دستگیری های سال های اخیر در پاریس، لندن، نیویورک و شهرهای مختلف آمریکا و اروپا
اشاره ندارند، چرا انبوه جوانانی که در اینترنت به اطلاع رسانی، وبنگاری، روزنامه
نگاری و... مشغول بوده اند و در جریان اعتراضات اخیر دستگیر شده اند، علاقه مند
نیستند؟!
اگر روزنامه نگاران با تعریف گزارشگران بدون مرز در ایران،
روسیه، چین، ترکیه و سوریه با محدودیت بیشتری مواجه شده اند، چرا به مسائل این قشر
با این تعریف متاثر از دنیای سیاست در اروپا و آمریکا اشاره نمی
شود؟
براین اساس، نتیجه می گیریم که دنیای غرب که منتقد و رقیب کشورهای
چین و ایران و روسیه و.. است و دشمنان جمهوری اسلامی ضد انقلاب و حامیان جنبش سبز،
از هر گزارش و نکته ای که در ارتباط با ایران باشد، پرچمی می سازند تا لیست سیاه
نمایی خود را تکمیل کنند و هر سال تکرار کنند.
و گرنه کسانی که در ایران در
سه دهه گذشته به انتشار روزنامه مشغول بوده اند و در چارچوب قانون حرکت کرده اند،
با وجود مشکلات مالی و محدودیت های موجود، چنین تعریفی در ذهن خود ندارند که
محدودتر از آمریکا و اروپا هستند و طبق اظهار نظری که همکاران روزنامه نگار در
لندن، نیویورک و واشنگتن از روش کار خود ارائه می دهند، تفاوت زیادی بین فعالیت
روزنامه نگار در ایران و کشورهای دیگر نیست. اما به خاطر تفاوت ساختاری در تعریف
سیاست ورزی با روزنامه نگاری در کشورهای مختلف، در کشوری مانند ایران، ارتباط
روزنامه ها با احزاب و فعالان سیاسی، بیشتر است و همین امر باعث شده که روزنامه ها
به تریبون احزاب و حزب حاکم و حزب منتقد دولت تبدیل شوند و در نتیجه بسیاری از
فعالان سیاسی، روزنامه نگار معرفی می شوند.
کاوه قریشی و بسیاری از همکاران
ایشان به خوبی آگاه هستند که در سال های اخیر بسیاری از سیاست ورزان ایران از سال
های قبل و بعد از انقلاب، صاحب روزنامه بوده اند و در کنار کسب و کار و فعالیت
سیاسی خود، به روزنامه علاقه مند بوده اند و تحریریه و شورای سردبیری بسیاری از
روزنامه ها به گواهی بسیاری از روزنامه نگاران مستقل از سیاست، مملو از حضور وزرا،
معاونان وزیر، پدران معنوی جریان های سیاسی، نمایندگان مجلس و... بوده است.
با این تعریف و این شرایط، آیا انصافا می توان وضعیت سیاست مداران و
معترضان و کسانی که پس از جریان جنبش سبز و تحولاتی که کشور را به آشوب و فتنه ای
بزرگ هدایت کرد، معادل وضعیت روزنامه نگاران در ایران معرفی کرد.
در گزارش
روز آنلاین آمده، که روسیه به علت خشونتهای پس از انتخابات مورد مناقشه ریاست
جمهوری با قرار گرفتن در جایگاه ۱۶۸ام جدول، ۱۴ رتبه نسبت به سالهای گذشته سقوط
کرده است.
ترکیه به عنوان دیگر همسایه ایران در جدول بندی جدید رتبه ۱۴۸ را
به دست آورده است که گزارشگران بدون مرز آن را یک "پس رفت فاحش" دانسته است:
"برخلاف وعدههای اصلاحات، دستگاه قضایی دستور بازداشت جمعی روزنامهنگاران را صادر
میکند، امری که از زمان کودتا و حکومت نظامی بر ترکیه بیسابقه بود."
اما
اگر به تحولات سه سال اخیر در ایران و سوریه توجه کنیم، وضعیت پیش آمده برای رسانه
ها نیز متاثر از تحولات سیاسی است و البته همین وضعیت برای انگلستان، آمریکا و
فرانسه و.... نیز پیش آمده و جنبش وال استریت و بهار عربی و موج اعتراضات در
کشورهای جهان کمتر از تحولات جنبش سبز ایران نبوده است، حال عجیب است که شاخص های
گزارشگران بدون مرز، بازهم نوک حملات خود را متوجه ایران و سوریه و چین ساخته و
منتقدان سرسخت آمریکا در این موضوع، بیش از سایر کشورها مورد توجه بوده اند.
اما آیا وضعیت لیبی، مصر، یمن، عربستان، عراق، و کشورهای اروپایی و...
انصافا کمتر از وضعیت ایران قابل توجه است؟! آيا به راستي وضعيت روزنامهنگاران
مستقل در اروپا و آمريكا وضعيت خوبي است؟ آيا به محض اينكه از سياستهاي دولت
ليبرال سرمايه داري انتقاد مي كنند مورد بدترين هجمه ها قرار نمي گيرند؟ ماجراي
مايكل مور و برخورد فاشيستي با نظريات او از سوي دولت ايالات متحده ك يادتان
هست؟!
بر این اساس، روشن است که گزارشگران بدون مرز و سازمان های نظیر آن
مقبولیت و شاخص های شفاف برای بررسی وضعیت روزنامه نگاران در جهان را ندارند زیرا
سیاسی برخورد می کنند و فشار برایران و روسیه و چین و سوریه و ترکیه و.... برنامه
آنهاست. اگر اين نيست پس چرا تمامي كشورهايي كه باسياست هاي سلطه طلبانه غرب مخالف
هستند در ليست بدترين هاي اين گزارش قرار گرفته اند؟!
سایت روز آنلاین و ضد
انقلاب و مخالفان نظام نیز با چنین تحلیل هایی، به دنبال افزایش فشار و سیاه نمایی
بیشتر هستند و طبیعی است که وقتی مبنا غلط باشد، شایستگی و صلاحیت برای بررسی یک
موضوع میدانی و علمی و حرفه ای مانند وضعیت روزنامه نگاری در ایران از بین می رود و
نمی توان روی چنین گزارش هایی حساب باز کرد.
از سوی دیگر روزنامه
نگارانی مانند کاوه قریشی بهتر است که وضعیت هر فعال سیاسی یا آشوبگری را که ادعا
می کنند روزنامه نگار است بررسی کنند تا مشخص شود که واقعا تعریف روزنامه نگار به
آنها اطلاق می شود یا حامی یک گروهک یا جریان سیاسی خاص هستند
البته
روزنامه نگار بدون موضع سیاسی نیست اما حداقل یک تعریف دارد که از این راه ارتزاق
می کند یا مشغله اصلی و تعداد ساعت کار عمده او مربوط به روزنامه نگاری است و اگر
نماینده مجلس بوده یا یک فعال سیاسی، و حالا به خاطر حوادث بعد از انتخابات 88 در
زندان است نمی توان به او لقب روزنامه نگار داد.
روز آنلاین همچنین به روند
صعودی خروج روزنامه نگاران اشاره کرده است، در حالی که بسیاری از این روزنامه
نگاران معتقدند که خروج آنها باعث وضعیت بهتری نشده و از نظر جایگاه اجتماعی،
فعالیت روزنامه نگاری و کسب درآمد و زندگی به مراتب شرایط پایین تری نسبت به داخل
ایران دارند و برخی به این بهانه تقاضای پناهندگی و مهاجرت داشته اند. بنابراین نمی
توان خروج بسیاری از افراد با عنوان روزنامه نگار به این بهانه را شاخصی برای وضعیت
روزنامه نگاری دانست. زیرا ما بسیاری از این افراد را که ادعا می کنند روزنامه نگار
هستند را می شناسیم و سابقه و نحوه فعالیت بسیاری از آنها را به یاد داریم که اکثر
آنها با چند مقاله در روزنامه ها حالا ادعای روزنامه نگاری کرده اند و به این بهانه
خود را ساکن یکی از کشورهای اروپایی و آمریکایی کردند. از طرفي ديگر بايد اين سؤال
را پرسيد كه اين روزنامه نگاران به چه دليلي از كشور خارج شده اند؟ آيا جز اين است
كه بعد از فتنه 88 دست بسياري از اين روزنامه نگاران رو شده و مشخص شد كه دست آنها
در دست رسانه هاي بيگانه و چشم آنها در چشم نيروهاي مخالف جمهوري اسلامي بوده است؟
آيا هيچ نظامي اجازه فعاليت به روزنامه نگاراني از اين دست را مي دهد آن هم با
وجودي كه مي داند هدف اين اشخاص از روزنامه نگاري، نه يك فعاليت رسانه اي و فرهنگي
كه مخالفت و ضربه زدن به نظام است؟ كدام سيستم و نظامي حاضر است به چنين افرادي
اجاز جولان بدهد؟
روز آنلاین ادعا کرده که ۴۲ ایرانی در میان ۱۷۹ زندانی
مطبوعات جهان حضور دارند و 30 روزنامه نگار و 22 وبنگار اکنون در ایران بازداشت و
زندانی هستند. در حالی که اگر نگاهی به لیست این افراد بیندازیم خواهیم دانست که
اکثر آنها ارتباط تنگاتنگی با فعالیت های سیاسی و احزاب و گروهک ها دارند و عنوان
روزنامه نگار در اولویت کاری دوم و چندم آنها بوده است و حرفه اصلی آنها روزنامه
نگار نیست.
کاوه قریشی در گزارش خود به اسامی وافرادی اشاره داشته که در سال
های اخیر به همکاری با ضد انقلاب و دشمنان کشور مشغول بوده اند و آنها را در ردیف
روزنامه نگاران قرار داده است. در حالی که همکاری با ضد انقلاب و احزاب و گروهک ها
را نمی توان یک فعالیت روزنامه نگاری و اطلاع رسانی صرف دانست و بسیاری از افرادی
که در سال های اخیر در ایران بازداشت یا زندانی بوده اند و گزارشگران بدون مرز یا
دیده بان حقوق بشر یا کمیته "حمایت از روزنامهنگاران" به آنها اشاره کرده اند،
اکثرا در رابطه با اعمال ضد انقلاب، گروهک های تروریستی، جریان فتنه و... به تخلفات
آشکار و خلاف قانون و مغایر با امنیت ملی مشغول بوده اند.
یكی از سربازان ارتش سایبری حزب الله اعلام كرد در تازه ترین اقدام در حمله به سایت های گروههای معاند، سایت گروهك تروریستی پژاك را هك كرده است. |
|
![]() |
عماد عصر روز یكشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، اظهارداشت: این حمله سایبری از روز گذشته با استفاده از یكسری رایانه ها و از نوع حملات D-DOS آغاز شد و ضمن هك سایت گروهك تروریستی پژاك موجب شد تا فعالیت این سایت با اختلال جدی روبرو شود.
وی ضمن گرامیداشت سالروز تشكیل بسیج مستضعفین افزود: هك سایت این گروهك تروریستی همزمان با سالروز تشكیل سازمان بسیج مستضعفین و برای نشان دادن اقتدار بسیج بویژه ارتش سایبری حزب الله و همچنین انتقام شهدایی كه به دست این گروهك تروریستی به شهادت رسیده اند، در فضای سایبری انجام شد.
این سرباز ارتش سایبری حزب الله از دیگر اهداف اصلی هك سایت تروریستی پژاك را مقابله با جریان های ضد دینی، ملحد و معاند علیه جمهوری اسلامی و نظام اسلامی ایران عنوان كرد.
عماد خاطرنشان كرد: ارتش سایبری حزب الله پیش از این نیز سایت های گروهكهای معاند و افراد معاند و ضد دین از جمله ' بهرام مشیری' یكی از فعالان ضد دین را كه در شبكه های ماهواره ای نیز برنامه های ضد دینی داشت را هك كرد و موجب اختلال در فعالیت این سایت شد.
وی در ادامه با بیان این كه اعضای بسیج از عناصر تشكیل دهنده ارتش سایبری حزب الله هستند یادآور شد: ارتش سایبری حزب الله با افراد ضد دین كه با استفاده از شبكه های اینترنتی از جمله 'فیس بوك' و ' فرندفید' اقدام به تبلیغات ضد دین و به سخره گرفتن اصول اسلامی و دینی می نمایند نیز مقابله می كند.
عماد یادآور شد: ارتش سایبری حزب الله تاكنون ' آی دی ' 50 نفر از اشخاصی كه در این زمینه فعالیت می كردند را منهدم كرده است.
وی خاطرنشان كرد: نقطه هدف ارتش سایبری حزب الله گروههای ضد دین، معاند و شناسایی عناصری كه علیه دین تبلیغ می كنند در فضای سایبری و معرفی آنها به قوه قضائیه است.
عماد همچنین اظهارداشت: بسیجان فعال در ارتش سایبری حزب الله متعهد شده اند كه در راستای انهدام چنین سایت هایی و مقابله با عناصر ضد دین و ملحد فعالیت كنند تا كاربران بتوانند به درستی از فضای اینترنت و در مسیر صحیح خود از آن استفاده كنند.
این عضو ارتش سایبری حزب الله در ادامه همچنین از انهدام سایتهای متعدد از جمله سایتی كه نزدیك به گروهك تروریستی منافقین بود به نام ' پارسی لاین نیوز' خبر داد.
عماد تاكید كرد: بسیجیان ارتش سایبری حزب الله به طور شبانه روزی در راستای منهدم كردن افراد و شبكه های ملحد و ضد دین تلاش می كنند.
پایگاه اطلاع رسانی ارتش سایبری حزب الله به آدرس - WWW.HCARMY.NET نیز اطلاعاتی را در خصوص فعالیت این ارتش در اختیار علاقه مندان قرار داده است.
همكار فراري نشريات زنجيره اي از وضعيت ماليخوليايي درون محافل ضد انقلاب در سربالايي مقابله با جمهوري اسلامي خبر داد. راهيم نبوي مي گويد اين محافل همديگر را پاره پاره مي كنند.
وي در سايت روزآن لاين با اشاره به برخي افشاگري هاي متقابل طيف هاي اپوزيسيون درباره زد و بندهاي همديگر و اينكه «اگر به جان هم نيفتيم و همديگر را پاره نكنيم واقعاً گناه بزرگي كرده ايم»، مي نويسد: فلان آقايان حق دارند [...] همديگر را آويزان كنند وسط اينترنت. مثلاً ما سبزها خيلي آدم هاي نازنيني هستيم. يك شبكه تلويزيوني داريم به اسم رسا كه همه سبزها به آن فحش مي دهند، بعضي ها هم از آن استفاده مي كنند و به آن فحش مي دهند، يا مثلاً وب سايت جرس كه ماه قبل همه اعضا و كاركنانش داشتند از گرسنگي تلف مي شدند، تا عده اي از ايرانيان كه حاضرند جان شان را براي جنبش سبز بدهند، ولي ترجيح مي دهند پول شان را بدهند بروند مسافرت، چون يك انسان كه مي خواهد جانش را بدهد، حداقل قبل از مردن بايد يك سفر رفته باشد، تصميم گرفتند به اندازه اي كه جرس زنده بماند به او كمك مالي كنند.
همكار مهاجراني در پروژه تاريخي درازگوش تروا ادامه مي دهد: آيا وقتي ما فرياد زديم و مي زنيم و خواهيم زد كه اگر موسوي دستگير بشه ايران قيامت مي شه، و حالا موسوي 8 ماه است دستگير شده، نبايد هفته اي شش بار يواشكي و زيرجلكي به او متلك بگوئيم و هفته اي يك بار هم مستقيماً دهنش را از پشت ديوار و از راه دور آسفالت كنيم؟ خوب در اين وضع طبيعي است وقتي من مي بينم كه طرفداران كروبي به موسوي بد مي گويند من هم هرچه دهانم بيايد بطور آشكار به واحدي و بطور پنهان به خود كروبي مي گويم. بالاخره ما بايد همه حرف هايمان را بزنيم و اگر دست مان رسيد آبروي همديگر را ببريم. مي زنيم از همين حالا پدر هم را درمي آوريم، كه اگر در جنبش بعدي پيروز نشديم حداقل روي همديگر را كم كرده باشيم. البته توجه داريد كه ما در دنياي آزاد زندگي مي كنيم و بايد همديگر را نقد كنيم، به هم تهمت بزنيم، به هم فحش خواهر و مادر بدهيم و حالا كه طبق قانون كشتن ديگري ممنوع است، حداقل چيزي از طرف باقي نگذاريم كه اگر فردا مشكلات مان حل شد، طرف نتواند از جايش بلند شود.
وي با هجو اپوزيسيون خارج نشين سابقه دار نوشت: البته باور كنيد كه ما تجربه نداريم، وگرنه اين دوستان اپوزيسيون قديمي كه سي سال است در محيط دموكراتيك دارند همديگر را جر مي دهند، ببينيد چقدر با هم دوست هستند؟ مثلاً يك اتحاد جمهوريخواهان درست مي كنند كه 290 تا عضو دارد، 390 تا جناح، بعد يك گروه سلطنت طلب داريم كه اينها همه شان وجه اشتراك شان اين است كه با رضا پهلوي و فرح پهلوي مخالفند، در عوض يك گروه بزرگ از طرفداران جمهوري هستند كه طرفدار سلطنت طلبان هستند. اين سلطنت طلبان اكثراً طرفدار انتخابات آزاد براي برگزيدن پادشاه هستند. خودشان هم نامزد پادشاهي هستند. ما بايد از اين دوستاني كه از بيست سالگي در محيط دموكراتيك بزرگ شدند و با ليبراليسم و دموكراسي و تسامح و تساهل بزرگ شدند و اكثراً طرفدار براندازي و انقلاب هستند ياد بگيريم. مثلاً از همين حزب كمونيست كارگري كه 120 نفر هستند و 270 تا راديو و تلويزيون و نشريه دارند كه به هم فحش مي دهند. مدتي قبل وقتي انقلاب تونس پيروز شد راه افتاده بودند بروند تونس براي تشكيل حزب كه يكي از آنها كه تازه پانزده سال است از ايران آمده و فارسي را مي تواند با لهجه سوئدي حرف بزند، به آنها گفت كه ايران يك جاي ديگر است(!)
ابراهيم نبوي همچنين تصريح كرده است: باز هزار بار خدا را شكر، نه، دو هزار بار خدا را شكر كه اصلاح طلبان حداقل با هم وحدت نظر دارند، حالا اينكه يك عده از آنها با خاتمي مخالف اند، يك عده رهبرشان گنجي است، يك عده رهبرشان موسوي است، يك عده رهبرشان مشاركت است، يك عده از مشاركتي ها طرفدار شاخه جوانان هستند، عده اي هم طرفدار شوراي مركزي هستند. اما هرچه باشند به قانون اساسي و مبارزه در درون نظام اعتقاد دارند. البته همه شان اينطور نيستند، خيلي هاشان لائيك هستند، اكثراً سكولار هستند، عده اي از آنها معتقدند هر اصلاحاتي بايد بعد از اعدام موسوي صورت بگيرد. البته اينها فقط شامل بيست درصد اصلاح طلبان مي شود، هشتاد درصد آنها به خاتمي اعتقاد دارند، از اين هشتاد درصد تعدادي شان به خاتمي قبل از 18 تير اعتقاد دارند، عده اي به خاتمي بين 18 تير تا ارديبهشت 79، عده اي معتقدند خاتمي خوب است بخاطر كارهايي كه نكرد. ولي همه كه اين طوري نيستند، شايد چهل درصد اصلاح طلبان خاتمي را كاملاً قبول دارند و معتقدند تنها اشكالش كارهايي است كه كرده، در حالي كه عده اي معتقدند خاتمي مهم ترين كارش كارهايي است كه كرده و مهم ترين عيبش حرف هايي است كه زده. اما بيست درصدي هستند كه بدون هيچ شك و ترديدي خاتمي را قبول دارند، آنها مدتهاست كه دارند فكر مي كنند حرف بزنند يا نه، كاري بكنند يا نه و عاشق اين هستند كه خاتمي بشود رئيس جمهور بعد از نيم ساعت استعفا بدهد.
جناب کمسیرعالی پناهندگان ملل متحد با
عرض سلام
احتراماً
باستحضار جنابعالی بعنوان یک مقام عالی امور پناهندگان می رساند، اینجانب یک جداشده
از تشکیلات مخوف رجوی در اشرف و سایر همرزمانم سالهای سال در این قلعه مخوف در حبس
و زندانی بودیم و از تمامی حقوق انسانی وعرفی و بین المللی محروم بودیم، این سازمان
که امروز بعنوان یک فرقه مخوف تروریستی در جهان شناخته شده است، ید طولایی در نقض
حقوق بشر دارد.
جناب کمیسرعالی باید به اطلاع شما برسانم بر اساس افشاگری
هایی که دوستانم در گذشته و حال انجام داده اند، این سازمان افراد و اعضایش را
خصوصاً در کمپ (عراق جدید) سالهای سال است، مورد بهره کشی و برده داری وحشیانه قرار
می دهد. بیشترین افراد استثمار شده زنان عضو این سازمان می باشند که سالهاست از
همسران و فرزندان و خانواده خود جدا شده اند و تمامی حقوق انسانی از آنها سلب شده
است و این زن های نگونبخت حتی از آرایش کردن ساده و هرگونه ارتباط با جنس مخالف
بشدت محروم هستند و در قدم بعدی مردان و جوانان پیوسته به این سازمان هستند که آنها
نیز بطور مضاعف مورد استثمار و بهره کشی و برده داری نوین قرار می گیرند.
سازمان تروریستی و ضد بشری مجاهدین با شیوه های پیچیده و پیشرفته روانی و
مغزشویی و... بهره می گیرد و این افراد را وادار به همکاری با خود می کند.
جناب کمیسرعالی پناهندگان:
این سخنان از کسی به اطلاع شما رسانده می
شود که خود سالهاست درعضویت این سازمان بوده و صدها نفر مانند من در سراسر اروپا و
آمریکا و ایران گواه این مطالب می باشند.
بنابراین:
1- در خواست
استاتوی پناهندگی در اشرف و نامه نگاری از طرف اعضای سازمان در اشرف (عراق جدید) به
شما اساساً واقعی نمی باشد و یا از اعتبار ساقط است، زیرا در اشرف هیچ کس نمی تواند
و مجاز نیست غیر از فکر کردن به سازمان و اهداف آن اندیشه دیگری داشته باشد.
2- این حق مسلم دولت عراق است که این سازمان را بعنوان یک سازمان تروریستی
که در جنایات صدام حسین و حزب سابق حاکم درعراق شریک بوده از کشور خود اخراج کند و
اگر تابحال هم تحمل کرده است باید به صبر و خویشتن داری آنان تبریک گفت.
3-
علاوه بر دولت عراق افکارعمومی درعراق و خصوصاً استان دیالی و شهر خالص ماندن این
سازمان را در اراضی خود قبول نمی کند.
4- بنابر اسناد و مدارک روشن و موجود
و قابل دسترسی، صدها نفر از تشکیلات سازمان جداشده اند که در سراسر اروپا و آمریکا
و بدون هیچ مزاحمتی به زندگی عادی خود برگشته اند.
5- تعداد قابل توجهی
(بیش از1000 نفر) به ایران برگشته اند که آنها نیز بدون هیچگونه مزاحمتی و تهدیدی
به زندگی عادی خود برگشته اند و برخلاف ادعاهای سازمان اعدام نشده اند و مورد تهدید
قرار نگرفته اند.
بنابراین هرگونه فشار آوردن به دولت عراق و آقای نوری
مالکی خیانت به دولت عراق و مردم آن و اعضای دربند اشرف است و تنها نفع آن کمک به
تشکیلات فرقه ای مجاهدین برای ادامه حیات است. لذا از جنابعالی بعنوان یک جداشده از
فرقه رجوی درخواست داریم که مراحل انتقال افراد به ایران و یا یک کشور ثالث را
فراهم کنید.
با تشکر یکی از افراد جداشده از سازمان
مرصاد به نقل از پرونده سیاه:می دانیم عوارض و عواقب ورود به لیست تروریستی حاصل چند دهه خشونت و ترور مجاهدین در ایران و عراق است، یعنی برچسب و بهانه، تهمت ناروا و تصمیم مغرضانه نیست. اسناد و مدارک اعترافات علنی و رسمی مجاهدین در نشریات و رادیو تلویزیون های وابسته به آنها بر تروریست بودنشان گواهی می دهند.
بگذریم که آنها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 57 در
راستای مبارزه ضد امپریالیستی علیه آمریکا شش نفر از مستشاران آمریکایی را ترور
کرده اند، ولی آمار قربانیان عملیات های تروریستی مجاهدین در ایران و عراق به چند
ده هزار نفر می رسد، پس قرار گرفتن مجاهدین در لیست تروریستی حداقل واکنشی بر
عملکرد سیاه فرقه تروریستی رجوی است، خواه از جانب آمریکا و یا دیگر کشورهای منطقه
و جهان. البته فراموش نشود اروپایی های معامله گر و سوداگران مرگ از اقدام نمایشی
خود عقب نشینی کرده و خروج مجاهدین از لیست تروریستی اروپا را سیاسی کردند و به
استناد رأی و نظر دادگاه و سفارش لابی صهیونیسم حامی رجوی، مجاهدین را از لیست
تروریستی خود حذف کردند، که با واکنش ایران و قربانیان ترور و حیرت جهانیان مواجه
شد.
حال اوضاع وخامت بار مجاهدین و شورا تا بدانجا رسیده که بودن یا نبودن
آنها در لیست تروریستی چندان تأثیری به حالشان ندارد. دولت و مردم عراق مصمم اند تا
اشرف را منحل و مجاهدین را از خاک کشورشان اخراج کنند. هیچ کشوری حتی اروپایی های
بظاهر حامی مجاهدین اجازه ورود اعضای فرقه رجوی به خاکشان را نمی دهند.
آمریکا نیز با برخورد دوگانه ای که با تروریست ها بالاخص مجاهدین دارد، از
حمایت علنی و پذیرش آنها خودداری می کند، حتی به مریم قجرعضدانلو ویزای ورود به
آمریکا را نمی دهد؛ هرچند سالهاست که مثل گاری و درشکه از رجوی ها کار و بار و
سواری می کشند و به مشتی جو قانع اشان کرده است. حداقل ارفاقی که آمریکا به مجاهدین
می کند این است که به عده ای از اعضای آنها اجازه داده تا خود را جلوی کاخ سفید
برسانند و با لابی صهیونیستشان همصدا شوند.
رجوی در حسرت ذره ای موفقیت و
پیروزی سیاسی روزگار می گذراند، برای خروج از لیست تروریستی آمریکا با چنگ و دندان
و هزینه نجومی دلار گروه حامیان اجازه ای و استیجاری را تشکیل داد و امیدوار بود تا
آنها بتوانند مجاهدین را از لیست تروریستی آمریکا خارج کنند، ولی عاقبت مال و آبرو
باخته شکست خورد و بار دیگر در لیست تروریستی آمریکا ابقاءِ شد. این است حاصل و
نتیجه چند دهه خشونت و کشتار مردم بی گناه ایران و بی دفاع و مظلوم عراق، آیا می
شود هم تروریست بودن را انکار کرد و هم خارج از لیست تروریستی مشوق و مروج تروریست
و ترور بود؟
اوباما به جیغ و دادهای گوش خراش هواداران اجاره ای مریم قجر
توجهی نمی کند، حقیقت این است که آمریکایی ها حسابی در باتلاق عراق و افغانستان
گرفتار آمده اند و بفکر رهایی و نجات خود از بحران و بن بست خاورمیانه اند. لذا
توجهی جدای از سوءِ استفاده سیاسی نظامی از فرقه رجوی به آنها ندارند. مجاهدین در
عراق باشند و یا اخراج و آواره شوند، مهم نیست، فقط رجوی است که فکر می کند اشرف و
ساکنانش قطب و مرکز ثقل عالمند، اگر اشرف بجنبد جهان می جنبد و به تلاطم می افتد و
یک مشت اباطیل و خیالبافی های کاذب و فریبنده.
مرصاد به نقل از رجابه گزارش خبرنامه دانشجویان
ایران،استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی پس از شهید علیمحمدی دومین محقق جمهوری
اسلامی ایران به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
دکتر مجید شهریاری استاد تمام دانشکده مهندسی هسته ای دانشگاه شهید بهشتی صبح دوشنبه 8 آذر ماه 89 در حالی که با خودروی شخصی خود عازم به دانشگاه شهید بهشتی بود توسط دشمنان قسم خورده انقلاب از طریق بمبگذاری مورد سوء قصد قرار گرفت و به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
3 تن از دانشمندان بزرگ هسته اي كشور طي 3 سال پي در پي با توطئه كور دشمنان نظام اسلامي توسط ایادی آمریکا و اسرائیل به شهادت رسيدند و این در حالی است که آمریکا و اسرائیل اخیرا در راستای فشار بر ایران پروژه مضحک ترور سفیر عربستان در آمریکا توسط ایران را مطرح می کنند.
با گذشت مدت زماني از اين داغ بر پيكره علمي كشور، حركتي در خور اين عزيزان صورت نگرفت. تا آنجا كه رهبر انقلاب زبان به گلايه گشود و در نهم ماه مبارك رمضان سال جاري در جمع فرزندان دانشجوي خود فرمودند "فرض بفرمائيد در كشور ترور اتفاق مي افتد. شهيد علي محمدي، شهيد شهرياري، شهيد رضائي نژاد را ترور مي كنند. خب، اين يك كار تروريستي است.
...حالا در همين قضيه اين ترورها، من عقيده ام اين است كه بچه هاي تشكل هاي دانشجوئي در اين قضيه كوتاه آمدند؛ يعني كم عملي نشان دادند. بايد اين قضيه را بزرگ مي كرديد. البته نه اينكه بزرگ كنيد – چون خودش بزرگ است – همان جور كه هست، منعكس مي كرديد.
ما حتّي نديديم تشكل هاي ما پوستر اين شهدا را هم چاپ كنند، منتشر كنند، پخش كنند، يادمان اينها را نگه دارند. نه، اين موضوع اصلاً نبايد فراموش شود؛ اين كار كوچكي نيست."
مرصاد به نقل از صراط به گزارش خبرنامه دانشجویان
ایران، "جدایی نادر از سیمین" که پیش از این مورد استقبال حامیان سینمای شبه
روشنفکری غربی واقع شده شده بود این بار توسط رسانه ضدانقلاب ایران تقدیر
شد.
مرصاد به نقل از جام نیوز، در برنامه "راه" که یکشنبه 20 نوامبر (29آبان) از شبکه اندیشه پخش شد، "اکبرگنجی" در سخنانی گفت:«17 نهاد دولتی در آمریکا گزارش دادند و هنوز هم معتبر است که ایران به دنبال استفاده صلح آمیز هسته ای است. آیا دولت اسرائیل پذیرفت؟ دولت های دیگر پذیرفتند؟ نپذیرفتند.
مسأله اصلی مخالفت اسرائیل با برنامه های هسته ای به این معنا نیست که ایران باید به دنبال استفاده صلح آمیز هسته ای باشد بلکه می خواهد فقط خودش بتواند استفاده کند کما اینکه در مورد عراق هم که تأیید شد استفاده اتمی نمی کرده و می خواسته استفاده صلح آمیز هسته ای کند اسرائیل رفت و بمباران کرد، سوریه را هم بمباران کرد. به لیبی اجازه ندادند و به ایران هم اجازه نمی دهند. حتی اگر ایران بخواهد استفاده صلح آمیز هم بکند، دولت آمریکا هم تأیید کند و تمامی نهادهای امنیتی آمریکا از جمله سیا هم تأیید کنند که ایران استفاده نظامی نمی کند، باز هم اسرائیل این مسأله را نمی پذیرد.»
مرصاد به نقل از جام نیوز، مجری شبکه سلطنت طلب "ایران آریایی" 19 نوامبر (28 آبان) در برنامه خود زبان به انتقاد از کسانی گشود که سال هاست در خارج از ایران زندگی می کنند و خود را از اپوزیسیون می دانند و به نوعی ادعای روشنفکری دارند.
مرصاد
به نقل از فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، اتحادیه اروپا همچنین
خواستار همکاری میان مذاکرهکنندگان سازمان ملل و مقامات عراقی به منظور تعطیل کردن
اردوگاه اشرف که از دهه ۱۹۸۰ تاکنون جایگاه مجاهدین است، شده
است.
ايران از اواخر جنگ جهاني دوم به يك هدف مهم
امپرياليسم غربي تبديل شده است.
مرصاد به نقل از
کیهان:نشريه فرانسوي «لوپست» با انتشار اين تحليل، تصريح
كرد تهديدهاي گاه به گاه آمريكا و اسرائيل و انگليس عليه ايران يادآوري مي كند كه
اين كشور، همواره هدف امپرياليسم بوده است. به عنوان مثال سازمان سيا در اوت 1953
با ترتيب دادن كودتا عليه ملي كردن صنعت نفت در ايران، دولت مصدق را سرنگون كرد. 2
سال پيش از آن، مجلس ايران نفت را ملي كرده بود و از نظر استعمارگر پير (انگليس)،
ايرانيان مي بايست بهاي اين اقدام را بپردازند.
اين نشريه مي نويسد:
انگليس و آمريكا آن زمان نفت ايران را تحريم كردند و در نهايت در سال 1953 تصميم
گرفتند كه دولت ملي را سرنگون كنند. آنها اجراي اين عمليات مخفي [عمليات آژاكس] را
به عهده سازمان سيا گذاشتند.
لوپست همچنين تصريح كرد: شاه در سال 1979 پس از سال
ها سركوب خونين عليه مخالفان به وسيله انقلاب اسلامي سرنگون گرديد. او به آمريكا
پناهنده شد. دو سال بعد صدام به ايران حمله كرد و جنگي 8 ساله را آغاز نمود كه
دخالت غرب به ويژه فرانسه در آن محرز و مسلم بود. فرانسه از همان آغاز جنگ، در كنار
عراق قرار گرفت. فرانسه در تاريخ 18 نوامبر 1975 قراردادي را با صدام مبني بر
انتقال دانش هسته اي امضاء كرده بود. 14 كيلوگرم اورانيوم 235 در سال 1981 تحويل
عراق شد. پاريس همچنين از سال 1972 تا 1988 به ارتش عراق هواپيماهاي جنگنده، هلي
كوپتر، نفربر، توپ هاي اتوماتيك و بيش از 15 هزار انواع راكت و موشك به ارزش حدود
20 ميليارد دلار فروخت. بين سال هاي 1983 تا 1985 پنج جنگنده سوپراتاندارد مجهز به
موشك هاي اگزوست كه براي از بين بردن تجهيزات نفتي به كار مي رفت به ارتش عراق
فروخته شد.
اين گزارش حاكي است علي رغم اينكه پروتكل بين المللي 1925 فروش
تسليحات شيميايي و بيولوژيكي را ممنوع كرده بود، عراق از سال 1983 از اين گونه
تسليحات عليه ارتش ايران استفاده كرد. بكارگيري و استفاده از اين تسليحات شيميايي و
بيولوژيكي تنها به كمك كشورهاي غربي امكان پذير بود؛ اولا كشت بيولوژيكي آزمايشگاهي
تحت نظارت شديد ارتش آمريكا به عراق ارسال گرديد؛ ثانيا كارخانه توليد گازهاي
شيميايي در عراق ساخته شد، يكي توسط شركت چند مليتي آمريكايي هاليبرتون و ديگري
توسط يك شركت فرانسوي-آلماني. در عين حال، ايالات متحده تمامي قطعنامه هاي سازمان
ملل را كه جنايات جنگي عراق را محكوم مي كردند وتو كرد.
نشريه فرانسوي اضافه مي
كند: آمريكا در جنگ صدام عليه ايران به طور مستقيم در كنار صدام
بود.
مرصاد به نقل ازجام نیوز، الجزیره یکشنبه 20 نوامبر (29 آبان) در خبری اعلام کرد: «دولت آمریکا اسنادی محرمانه متعلق به دهه هفتاد را فاش کرد که چهره دیگری از "هنری کیسینجر" وزیر امور خارجه اسبق این کشور نشان می دهد. بنابر محتویات این اسناد ، وی صهیونیست ها را "فرومایه" می خواند.»
خبرگزاری فارس: حضرت آیت الله خامنهای در پیامی خاطر نشان کردند: حادثه خونین در یکی از مراکز پشتیبانی سپاه پاسداران که به شهادت جمعی از عناصر ممتاز آن سازمان و در پیشاپیش آنان سردار عالی قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا، سردار حسن مقدم انجامید، واقعیتی تلخ و اندوهبار بود.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام مقام معظم رهبری به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
حادثه خونین در یکی از مراکز پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به شهادت جمعی از عناصر ممتاز آن سازمان و در پیشاپیش آنان سردار عالی قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا، سردار حسن مقدم انجامید، واقعیتی تلخ و اندوهبار بود.
آن جان بر کفان نستوه با سینه گشاده و عزم راسخ همواره به پیشباز خطر شتافته و در دوران دفاع مقدس و پس از آن، هرگز احساس خستگی به خود راه ندادند. شهادت، بی شک برترین آرزوی آنان بود. لیکن فقدان مردان بزرگ در هر کشور و جامعه ئی برای آن مردم و آن کشور خسارت و تأسف بار است.
ما همه در غم این عزیزان با خانواده های گرامی آنان شریک و همدردیم. خدا را شکر که محصول تلاشهای آنان هماکنون در اختیار مردان جهاد است و تربیت شدگان آن مجموعه، از کفایت لازم برای ادامه ی آن خط نورانی برخوردارند.
عزیزان من؛ امیدوار به تفضل بی انقطاع حضرت حق، و با استمداد از ارواح شهیدانتان، تلاش و همت را دو چندان کنید تا همه بیش از پیش بدانند که شهادت برای ما توفیق الهی و مایه ی برکت و عروج برتر است.
تسلیت صمیمانه ی خود را به بازماندگان و دوستان و همکاران این شهدا تقدیم می دارم.
سیدعلی خامنه ای
25/آبان/1390
مرصاد به نقل از جام نیوز، دوشنبه 14 نوامبر(23 آبان) برنامه "اینجا واشنگتن" با اجرای "امیرعباس فخرآور" در تلویزیون فارسی زبان پارس، به صحنه محاکمه محسن سازگارا تبدیل شد.
مرصاد به نقل ازجام نیوز، سایت بی بی سی فارسی روز دوشنبه 14 نوامبر(23 آبان ماه) از سخنرانی تازه خاتمی در جمع اصلاح طلبان آذرباییجان خبر داد.
مرصاد به نقل از
جام نیوز، سایت بی بی سی فارسی روز دوشنبه 14نوامبر (23 آبان) نوشت: «رئیس سازمان پدافند غیر عامل ایران از آغاز روند مقابله با ویروس کامپیوتری "دوکو"، سومین ویروس جاسوسی در فضای مجازی ایران خبر داده و گفته است: نرمافزار کنترلکننده این ویروس تولید شده و در اختیار سازمانها و دستگاهها قرار گرفته است.»همانطور كه سه روز پيش رجانيوز با استناد به اظهارات وزير دفاع امريكا خبر داد، در ادامه جنگ رواني و تبليغاتي در زمينه تهاجم نظامي به كشور، پادوهاي جريان فتنه بهعنوان يكي از ابزارهاي اين جنگ رواني با دو بيانيه به ميدان آمدند.
مرصاد به نقل از رجا به گزارش رجانیوز، سایت رسمی یکی از سران فتنه که از انگليس بهروز میشود، بیانیهای را تحت عنوان "جمعی از فعالان سیاسی، مدنی، دانشجویی، دانشگاهی و روزنامه نگاران در مخالفت فعال با جنگ" منتشر كرد که در آن، به جای تقبیح جنگطلبی غرب و تهدید مردم ایران به تجاوز نظامی، جمهوری اسلامی ایران مسبب جنگ احتمالی معرفی شده و از مسئولان خواسته شده که هر چه سریعتر، در اقدامی داوطلبانه تمامی فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود را تعطیل کند! رویکردی که حتی تندروترین مخالفان ایران در کشورهای غربی نیز جرات بیان صریح آن را ندارند و اینک از زبان ضد انقلاب مطرح شده است.
در این بیانیه که نام تعدادی از فعالان ضد انقلاب به عنوان امضا کننده در آن دیده میشود، صراحتا سرنوشت جریان موسوم به سبز در گروي موفقیت غرب در افزایش فشارها علیه پیشرفت علمی و تاسیساتی ایران خوانده شده و آمده است: «مدارا با جهان و احیاي حقوق شهروندان ایرانی به یکدیگر پیوند خورده است. شهروندان ایرانی در کنار مطالبه حقوق اساسی می بایست در حرکت خویش فقدان درک و آمادگی حاکمان در حل اختلافات جهانی از این جنس را زیر سوال ببرند.»
این افراد همچنین با استفاده از ادبیات سران کاخ سفید، فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را به "ماجراجویی و بلندپروازی هستهای" تعبیر کرده و خواستار آن شدهاند که جمهوری اسلامی برای جلب رضایت کشورهای غربی و برخی نهادهای بینالمللی نظیر آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل، به صورت فوری اقدام به تعطیلی کامل فعالیتهای هستهای خود کند، اقدامي كه در واقع مطالبه صريح طرف غربي است و در طي سالهاي دولت موسوم به اصلاحات تا تعطيلي كامل تمام فعاليتهاي هستهاي ايران پيش رفت و طرف مقابل باز هم اصرار داشت كه حتي اين تأسيسات بايد از داخل كشور هم جمع شود.
نویسندگان این بیانیه که افرادی مانند علی افشاری، مهدی جامی، آرش نراقی، احمد باطبی، فريبا داودي مهاجر نيز در ميان آنها هستند، در پایان صراحتا خود را در جایگاه سخنگوی کابینه رژیم صهیونیستی قرار داده و با بیان این مطلب که "جمهوری اسلامی ایران یک عامل تهدید جدی برای صلح و امنیت جهانی است"، خواستار همگرایی نیروهای ضدانقلاب داخلی با دشمنان خارجی ایران شده و آوردهاند: «وظیفه نیروهای معتقد به دموکراسی و منافع ملی- سرزمینی ایران همسو کردن فشار های خارجی و مبارزات داخلی است. در این میان، تنزهطلبی اخلاقی هم چاره ساز نیست!»
این همصدايي آشكار با دشمنان ملت ايران درحالی است که بيانات روشن و صريح رهبر انقلاب كه واكنش منفعلانه وزير دفاع امريكا را نيز برانگيخت، اين سناريو را كور كرده و با توجه به رويكرد مؤثر و تهاجمي دولت و مجلس در زمينه سياست خارجي و مشخصاً موضوع هستهاي و منزوي شدن عناصر متمايل به غرب كه در مقاطعي در مديريت اين پروندهها نقش داشتهاند، سطح اميدواري آنها به رخنه در اجماع مسئولان نظام را بهشدت كاهش داده است.
علاوه بر بيانيه فوق كه عنوان آن صراحتاً درخواست قطعنامههاي شوراي امنيت و امريكا و رژيم صهيونيستي است: "با توقف غنيسازي از حمله به ايران پيشگيري كنيد"، يك گروه موهوم با عنوان شاخه خارج سازمان مجاهدين انقلاب نيز در بيانيهاي، با بحران نمايي از شرايط خارجي در قبال كشور، مينويسد:
«راه پایان دادن به وضعیت وخامت بارکنونی را هنوز به روی مسؤلان کشور باز میبیند. به باور ما عذرخواهی از رفتارهای پیشین و تمکین در برابر اراده ملت و پایان دادن به روشهای استبدادی در اداره کشور و مشارکت دادن ملت در اداره امور خود از طریق پذیرش انتخابات آزاد و سالم و منصفانه و در نتیجه افزایش ضریب وحدت و همبستگی ملی تنها راه برون رفت از وضعیت مخاطره آمیز جاری است. ما مشفقانه و دلسوزانه به حاکمان توصیه میکنیم از اصرار لجوجانه بر ادامه مسیر نافرجام کنونی دست بردارند و از فرصتهای محدود باقیمانده هوشمندانه بهره برداری نمایند. فرصتی که بی شک وحدت و همراهی مردم در آن جایی برای بازی های فرصت جویانه ی و تهدیدات و طمع های کشورهای دیگر باقی نخواهد گذاشت.»
گفتنی است رجانیوز پیش از این نیز یادآور شده بود که مهمترين هدف از جنگ رواني در زمینه القای اقدامی نظامی علیه ایران، ايجاد اختلاف ميان مسئولان كشور در مواجهه با يك بحران خيالي و احياي جريان فتنه بهعنوان جرياني كه ظرفيت همكاري دو سويه را دارد و ميتواند در اين شرايط منجي كشور باشد.
در اين شرايط معمولاً عناصري از اين جريان نيز شروع به ارسال پالسهايي را مبني بر بحراني بودن شرايط، در لبه پرتگاه قرار گرفتن كشور، آسيب ديدن مردم از تهديدها و محدوديتها و ادعاي شرايط بحراني كشور در اثر تحريمها، متهم كردن مسئولان كشور به ناتواني در مديريت مسائل با كمترين هزينه و بيشترين فايده و تئوريزه كردن روند مطلوب غرب مبني بر عقبنشيني ميكنند و خود را بهعنوان منجي اين بحران خيالي در آستانه انتخابات مجلس معرفي ميكنند.
در پاييز سال 87 نيز كه چند ماه به انتخابات رياست جمهوري دهم مانده بود، مشابه همين سناريو عليه كشورمان اجرا شد و با صدور قطعنامه 1835، شرايط كاملاً مشابهي ايجاد شد. در عين حال، غربيها كه در طي شش سال گذشته متوجه شدهاند كه رفتار ايران تابعي از الگوي فشار نيست، به نظر ميرسد عليرغم تجربه ناموفق قطعنامه 1835 و متعاقب آن قطعنامه 1929 (خرداد سال 89) همچنان از ناكارآمدي تاكتيك "صدور قطعنامه با مصرف داخلي ايران و احياي جريان فتنه" درس نگرفتهاند و ممكن است در اين شرايط بخواهند بار ديگر تحريمهاي جديدي اعمال كنند.
کارشناس مجله خبری رادیو فردا ضمن تشریح نحوه عملکرد ویروسهای وارد شده به سیستمهای اداری ایران، بی آنکه خود متوجه باشد، ایران را از هرگونه تلاش برای دستیابی به بمب اتم مبرا دانست، و علاوه بر آن اذعان نمود هیچ فعالیت مشکوک دیگری در ایران انجام نمیشود!
سوالات مکرر و حاکی از ذوق زدگی مجری برنامه و آقای کارشناس هر دوی آنها را آنقدر در لذت توان بالای عملکرد قوی ویروسها، و به زعم آنان انفعال نظام در برابر این ویروسها فرو برد که اگر اندک تاملی انجام شود، به استناد و با پذیرش همین گزارش، حاصل تلاش چند ساله فردا در راستای القای خطر هسته ای ایران و بسیاری فعالیتهای مشکوک دیگری که ایران را به آن متهم می نموده اند، بر باد میرود.
کارشناس برنامه تصریح نمود که ویروسهایی مانند استاکس نت به این شکل عمل می نمایند که تا 6 ماه الی یک سال هیچ علامتی در سیستم نشان داده نمیشود و در یک روز معین بدون اینکه کسی متوجه آلوده شدن سیستم شده باشد، تمام اطلاعات جمع آوری شده توسط ویروس با اتصال به سرورهایی در خارج از کشور به آن سِروِرها منتقل میگردد. مجری برنامه می پرسد آیا درست است که استاکس نت راه اندازی نیروگاه بوشهر را برای مدتی به تعویق انداخت؟ که با پاسخ مثبت کارشناس مواجه میشود.
در ادامه کارشناس میگوید زمانی ایرانیها متوجه وجود استاکس نت شدند که دیگر کار از کار گذشته بود و تمام ایمیلهایی که سران سپاه و کارکنان ادارات، خصوصا در بخشهای دولتی برای هم ارسال نموده بودند توسط ویروس به بیرون انتقال یافته بود. وی سپس می افزاید ایران به دلیل ضعف بالای خود در عدم توانایی مهار چنین مشکلاتی، و به علت قادر نبودن به ارائه حتی یک برنامه ساده کامپیوتری برای مبارزه با ویروس، دست به دامان شرکتهای خارجی شده تا ویروس را مهار نماید.
رادیو دیروز اصلا به این کار ندارد که بلافاصله در گزارش بعدیِ فردا که در مورد سانسور در ایران از همین رادیو پخش شد، ایران کشوری قدرتمند در زمینه سایبری معرفی شد که میتواند اینترنت ملی راه اندازی نماید تا اطلاعات را قبل از رسیدن به دست افراد، در مرکزی داخلی کنترل نماید که به گفته کارشناس برنامه رادیو فردا، این امر در هیچ کشور دیگری رخ نمیدهد! اما آنچه برای دیروز حائز اهمیت است این است که این کارشناس دانشمند چگونه نمیداند که برای چک کردن اطلاعات ایمیل افراد اصلا نیازی به ویروس سازی برای یک کشور خاص و جار وجنجال و موجبات سرافکنده شدن نزد جهانیان، وجود ندارد. ایمیل افراد به طور عادی هم قابل دسترسی برای گرداننده گان و کنترل کننده گان اینترنت در آمریکا و نیز اروپا هست!
اما حرف آخر: آمریکا قادر است با به ادعای خودش، شنود مکالمه یک قاچاقچی معتاد، سناریوی قتل صفیر عربستان را بنویسد وآبرویِ نداشته این کشور را به صخره بگیرد، و آنگاه بدون ارائه حتی یک سند فقط ادعا نماید مدارک زیادی در دست دارد! ارگان رسمی سازمان جاسوسی سیا، رادیو فردا هم مکررا از اینکه وی به دوستانش گفته قرار است همین روزها به پول هنگفتی برسد به عنوان تنها سر نخ و سند ارتباط وی با ترور استناد میکند.
حال چگونه ممکن است پس از حد اقل یک سال رصد کلیه وقایع ادارات و سازمانها و خصوصا تاسیسات هسته ای، یک سند برای اثبات مقاصد غیر صلح آمیز فعالیتهای هسته ای ایران یافت نشود؟ اینجاست که یا باید به این مجله خبری و برنامه کارشناسی شک کرد، یا به اتهامات واهی وارده به ایران در مورد فعالیتهای غیر صلح آمیز، یا به عقل کارشناس ومجری ومدیر رادیو فردا و آمریکاییهایی که پول 99% ملتشان را در شک این جماعت می ریزند!
مرصاد به نقل از رجابه گزارش رادیودیروز، رادیوفردا در مجله خبری شامگاه روز 23 آبانماه (ساعت 22) با حضور یک کارشناس به نحوه عملکرد 3 ویروسی که دشمنان ایران موفق به آلوده نمودن شبکه های اداری جمهوری اسلامی به آن گردیده اند پرداخت.
جام نیوز به نقل از خبر 12 نوامبر(21 آبان) روزنامه هاآرتص؛ صدها نفر از صهیونیست های ساکن در سرزمین های اشغالی علیه تبعیض نسبت به حقوق زنان دست به تظاهرات زدند.
سايت ضد انقلابي گويا نيوز ضمن اعتراف به شكست ناپذيري جمهوري اسلامي ايران به توجيه همكاري با دشمنان ملت ايران براي وارد كردن ضربه به نظام جمهوري اسلامي پرداخت .
مرصاد به نقل ازصراط، گويا نيوز در مقاله ايي ضمن دادن نسبت دروغ رعايت نكردن قواعد بين المللي از سوي كشورمان نوشت: جمهوری اسلامی با همه فشار های بین المللی تا کنون همچنان با تمکین نکردن از قواعد مورد قبول جامعه بین الملل بر اریکه قدرت تکیه دارد.
نويسنده اين مقاله كه به نظر مي رسد با ناديده گرفتن جنگ رواني هفته هاي اخير مقامات آمريكايي و رژيم صهيونيستي در خصوص حمله به ايران بخوبي در پي اداي دين به سران رسواي اين دو رژيم متجاوز است، افزود:اجماع جهانی بر این باور است تا برای رام کردن این اسب چموش از روش های دیپلماتیک و صدور قطنامه های تادیبی بهره باید برد و نه با جنگ وستیز.
گويا نيوز در ادامه در دروغي آشكار و عجيب ضمن نسبت دادن ترويج موضوع حمله به ايران به مقامات كشور ،سخنان انفعالي وزير دفاع آمريكا بعد از هشدار قاطع رهبر انقلاب مبني بر پاسخ كوبنده به هر تجاوز را ، نشانه اجماع جامعه جهاني بر پرهيز از جنگ با ايران خواند و خاطر نشان كرد: وزیر دفاع امریکا ، بعنوان یکی از دو کشور مورد اتهام حمله به جمهوری اسلامی در تازه ترین واکنش به این توهم رواج داده شده از سوی نظام ولايي صراحتا اعلام میدارد "هرگونه حمله احتمالی به ايران میتواند برای منطقه پيامدهای جدی در پی داشته باشد، بدون اين که بتواند برنامه هستهای اين کشور را متوقف کند ".
اين سايت ضد انقلابي كه در كارنامه آن انتشار آگهي براي جذب جاسوس براي سازمان سيا بچشم مي خورد،در پايان در تلاشي رسوا براي شكستن قبح جاسوسي ، خيانت به كشور و همكاري با بيگانگان ضمن ابراز نا اميدي از جنبش سبز و سران فتنه اظهار داشت: در تحولات یک صد سال گذشته این آب و خاک هیچ تغیير و تحولی بدون دخالت جامعه بین المللی به ثمر ننشسته و این حقیقتی است که با همه فراموشی ما ایرانیان گاهی بد نیست آن را بیاد بیاوریم و دراستيصالی که برای بر چیدن خیمه ظلم از وطن به آن گرفتاریم به راه کارهایی جز اتکا به رهبران دورغین و یا جنبش های یک شبه و يك ماهه به آن بيانديشيم.
به گزارش خبرنگار سياسي باشگاه خبرنگاران شبكه دروغ پراكني BBC با هدف فضاسازي درباره حادثه انفجار زاغه مهمات در شهر بيدگنه ملارد از توابع شهريار از دقايقي پيش برنامه زنده خود را آغاز كرده است.
اين در حالي است كه زمان آغاز برنامه زنده اين شبكه ساعت 17 هر روز بوده است.
بر اساس اين گزارش در حال حاضر بنگاه خبرپراكني بي بي سي فارسي تلاش دارد با انتشار اخبار كذب درباره حادثه انفجار امروز اين حادثه را خرابكاري و اوضاع امنيتي كشور را مخدوش جلوه دهد.
در همين حال كوثري عوض كميسيون امنيت ملي مجلس تاكيد كرد؛ انفجار امروز ناشي از خرابكاري نبوده است
ظهور12:
اگر ازشما بخواهند یک محیط فاسد وضد ارزشی را در محیط مجازی نام ببرید اولین نامی که به ذهن شما می اید سایت بالاترین ویا سایتهای غیراخلاقی وپورنواست وکمتر افرادی هستند که به نقش مسنجرها در ترویج ابتذال اشاره کنند.
وقتی شما با یک فضای ناهنجار مثلا یک سایت پورنو ویایک سایت ضد انقلاب در
محیط اینترنت مواجه میشوید اگر انسان متعهدی باشید اولین کاری که میکنید گزارش دادن
این سایت به فیلترینگ است.
مسئولین فیلترینگ هم با بررسی ان سایت را فیلتر میکنند و با مسدود کردنش دسترسی به انرا تقریبا غیر ممکن میسازند.هرچندبافیلترشکن ویا پی وی ان میشود به نوعی فیلترینگ را دور زد.
اما وقتی یک نرم افزار مثل مسنجر که بعد از دانلود از سایت مربوطه روی کامپیوتر نصب میشود وکاربران با ساختن ای دی و وارد شدن در ان میتوانند هر فعالیتی اعم ازارزشی ویا ضد ارزشی انجام دهند دیگر فیلتر شدن معنایی ندارد.
حتی اگرشما باز هم سایت مخصوص مسنجر را فیلتر کنید باز هم به راحتی میشود وارد مسنجرها شد زیرا مسنجرها نرم افزار هستند ونرم افزار را نمیشود فیلتر کرد.
برای روشن شدن فضای مسنجرها به یک نمونه اشاره میکنیم:
مسنجر بیلوکس (beyluxe)که چهارسال پیش توسط یک شخص ضدانقلاب ایرانی مقیم ایتالیا (محمدجعفر ازهری)با نام مستعار امیرساخته شد وتوسط خود اواداره میشود توانسته است توجه کاربران زیادی را مخصوصا در ایران به خود جلب کند.
این مسنجر توانسته درقبال دادن امکاناتی از قیبل رنگی کردن ای دی ها ودریافت مبالغی بین۴۰هزارتومان تا۱یک میلیون تومان منبع درامد ایده الی از ایران داشته باشدووحتی حساب بانکی هم در ایران افتتاخ نماید!
این مسنجر در ایام انتخابات ریاست جمهوری نقش عمده ای در سازماندهی ضد انقلاب داشت بطوری ضدانقلاب ومنافقین شبانه روز به فعالیت علیه نظام وتوهین به مقدسات وحتی اموزش بمب گزاری میپرداختند.
ودعوت از سران اپوزسیون ازجمله نوری زاده وسازگارا ورضا پهلوی نیز ازبرنامه های دائم انها بوده وهست.
دیگر اتاقهای فعال این مسنجر اتاقهای ترویج کننده فرق ضاله ازجمله بهاییت و وهابیت ومسیحیت تبشیری وانصار یمانی قلابی است که به فعالیت مستمرعلیه اسلام راستین میپردازندوبا راه های مختلف جوانان کم اطلاع را به خود جذب میکنند.
اما مهمترین اتاقهای این مسنجر که کاربران بیشماری در ان حضور پیدا میکنند اتاقهای مبتذل اخلاقی است که کاربران با سنین پایینتر هم از ان استقبال میکنند میباشد.
این اتاق ها با فریب جوانان واستفاده از راه هایی چون دادن ای دی های رنگی رایگان وکارت شارژاز کاربران برای حضور در این اتاقها دعوت میکنند که عمدتا پرده حیا در این اتاقها دریده شده بکار بردن الفاظ رکیک جنسی ودادن وبکم نقل محفل انهاست.
(شایان ذکراست تشویق ودادن ای دی های رنگی توسط شخص مدیر مسنجر انجام میگیرد)
مدیر مسنجر شخصی است که ادعا دارد دوره ضدبهاییت دیده است این درحالیست که اگر کسی اتاقی بر علیه اسرائیل بزندویا شعاری علیه اسرائیل بدهد او را از مسنجر اخراج میکند واجازه فعالیت به او نمیدهد.ویا کمتر اجازه فعالیت مذهبی وسیاسی به کاربران ارزشی را میدهد وبا کوچکترین بهانه ای انها را از مسنجر اخراج میکند.این درحالیست که این شخص با حضور در اتاقهای ضد انقلاب که محتوای انها توهین به اسلام ونظام است برای بر اندازی نظام راهکار هم میدهد.
لازم به ذکر است حتی اگر کاربری علیه مسنجر واسرائیل در پیامها واتاقهای خصوصی مطلبی بر زبان اورد در کمترین زمان ممکن از مسنجر اخراج میشود و این نشان دهنده این است که این مسنجر هیچ امنیتی برای کاربران ندارد وتمام کاربران خود را تحت نظر کامل دارد.
به گفته مدیراین مسنجرضداخلاقی ۹۰درصدکاربران فارسی زبان این مسنجر از ایران به مسنجر متصل میشوند.
که میانگین سنی انها کمتر از۲۴سال است.
کارشناسان عقیده دارند تنها راه مقابله با مسنجر مسدود کردن ان در ایران است که کسی نتواند ازایران وارد این محیط خطرناک شود.
با این حال این مسئولین و متولیان اینترنت در ایران هستند که باید تصمیم بگیرند با این محیط خطرناک چه اقدامی انجام دهند
تصمیمی مهم که میتواند که صد ها جوان کم سن وسال را از خطر انحراف نجات دهد.
استناداتی که در گزارش اخیر یوکیو آمانو رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی
مبنی بر تلاش ایران برای استفاده نظامی و تسلیحاتی از برنامه هستهای خود به آنها
مطرح شده، بهقدري ضعیف و انتقال و ارائه آن توسط امريكا و رژیم صهیونیستی واضح است
که برای اولین بار، حقوقدانان و روزنامهنگاران جهان نیز نسبت به ان واکنش نشان
دادند و صراحتا از "بی ارزش" و "خیالی" بودن این مدارک سخن میگویند.
به گزارش رجانیوز، به جز بخشهایی از این گزارش که به مساله منطقه پارچین میپردازد و با توجه به رفع تمامی ابهامات این منطقه در زمان ریاست محمد البرادعی بر آژانس، ادامه انتقال دعاوی کاخ سفید به گزارش آمانو ارزیابی شده، سايت امريكایی "کانتر پانچ" در گزارشی با عنوان "آیا اسرائیل اطلاعات غلط به آژانس انرژی اتمی داده است؟"، به بررسی یکی دیگر از استنادات آمانو در گزارش اخیر خود پرداخته و صراحتاً از رژیم صهیونیستی به عنوان تامین کننده این اطلاعات و استنادات نام برده است؛ استنادهايی که البته یک جستجوی ساده اینترنتی هم بنیان استدلالی آن را بههم میریزد.
دراين گزارش كه به قلم "گرث پورتز" گزارش نويس معروف امريكايي كه در زمينه مسائل ايران گزارشهايي منتشر ميكند، آمده است: «گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی که توسط یک اتاق فکر در واشنگتن به صورت عمومی منتشر شده، بیشتر از آنکه محتوی یک ادعانامه حقوقی علیه فعالیتهای هستهای ایران باشد، تکرار ادعاهای احساسی و البته هیجانی رسانههای خبری جهان مبنی بر همکاری یک دانشمند هستهای اتحاد جماهیر شوروی سابق که متخصص ساخت سیستم انفجار هستهای است، با ایران برای ساخت و تجهیز سلاح اتمی است.
اگرچه اسم این فرد در گزارش آژانس نیامده اما مراکز خبری جهان از "ویاچسلاو دانیلکو" به عنوان این فرد نام بردهاند؛ فردی که اساسا ارتباطی با فعالیتهای هستهای و این مسائل ندارد و صرفا یک دانشمند برجسته در عرصه تولید نانو الماسهای نوین از طریق انفجار مواد منفجره است. وی در واقع یکی از دانشمندان مستقلی است که بارها مقالات علمی او در زمینه نانو الماسها در مجلات معتبر علمی جهان منتشر شده است.
به همین دلیل است که به نظر میرسد آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین دیوید آلبرایت مدیر موسسه علوم و امنیت بینالمللی در واشنگتن که منبع اصلی اطلاعات مندرج در اين گزارش بوده، هرگز خودشان را برای بررسی سابقه فعالیت علمی و اجرایی این فرد که نامش را در گزارش آوردهاند، به زحمت نیانداختهاند و تنها با بیان اینکه "این دانشمند هستهای خواهان پنهان ماندن نامش شده است"، ادعای خود مبنی بر برنامه نظامی ایران در زمینه هستهای را عنوان کردهاند.»
این سايت امريكایی همچنین به جلسات مخفی و پشت پرده با محوریت برنامه هستهای ایران اشاره و اضافه کرده است: «بر همین اساس بود که آلبرایت هفته گذشته یک جلسه توجیهی خصوصی برای فعالان اطلاعاتی امريكا برگزار کرد و در آن، دانیلکو را به عنوان کارشناس خارجی که توسط مرکز تحقیقات فیزیک ایران در اواسط دهه 90 میلادی به کار گرفته شده، معرفی کرد؛ داستانی که اکنون و پس از انتشار رسمی گزارش آژانس، در سراسر جهان پخش شده است.»
"گرث پورتز" سپس به سراغ بررسی صحت این ادعا رفته و با بیان پیشینه فعالیت این دانشمند روسی، ضمن رد هرگونه دخالت وی در برنامه توسعه فعالیت هستهای ایران، نوشت: «گزارش آژانس میگوید که "نشانههای قوی وجود دارد که ایران توسعه یک سیستم شروع انفجار از بالا را در دستور کار خود دارد که تکنولوژی این فرآیند توسط یک کارشناس خارجی به ایران منتقل شده است و این موضوع را یکی از کشورهای عضو به آژانس اطلاع داده است؛ فرایندی که میتواند مبدایی برای تولید سلاح هستهای باشد."
به جز این، در هیچ جای دیگری از گزارش آژانس هیچ مدرکی مبنی بر مشارکت دانیلکو با برنامه هستهای ایران ارائه نشده است. البته این مدعا میتواند از آنجایی مطرح شود که دانیلکو در دوران شوروی سابق در بخش فیزیک موسسهای فعالیت میکرده که به تلاش برای توسعه صنعت موشکی و هستهای روسیه شناخته میشده است اما با این حال، تحقیقات بیشتر نشان میدهد که او از ابتدای آغاز به کار خود تنها در بخشی از این مؤسسه فعالیت داشته که به بررسی نانو الماسها میپرداخته و یکی از پایهگزاران مطالعات تخصصی بر روی فرآیند سنتز الماس بوده است؛ موضوعی که از روی کتاب خاطرات دانیلکو هم قابل بررسی و تایید است.
از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران هم دارای یک برنامه ویژه برای توسعه فعالیتهای علمی خود در عرصه علم نانو است و بهویژه در زمینه نانو الماسها تمرکز خاصی دارد، توجه این دانشمند روس به فعالیتهای علمی ایران جلب شده و به گفته خودش برای کمک به توسعه این صنعت در ایران اعلام آمادگی کرده است.
با توجه به درنظر گرفتن وضعیت تکنولوژی در ایران و فعالیتهای نظامی و غیرنظامی مرسوم این کشور برای فعالیتهای دفاعی، تقریبا به طور قطع میتوان گفت کشوری که از آن به عنوان منبع اطلاعاتی در این زمینه نام برده شده، اسرائیل است؛ کشوری که در یک دهه گذشته به طور کامل تمامی اطلاعاتی را که ادعا میشد ایران به سمت تولید سلاح هستهای حرکت میکند، پشتيبانی کرده است.
البته اسرائیل تاکنون منابع اطلاعاتی خود را به صورت کاملاً محرمانه معرفی کرده و تنها به ذکر نام دو خبرنگار ساده که برای سرویس اطلاعاتی این کشور فعالیت میکنند، بسنده کرده است و در اين زمينه، دست به انتشار و انتقال آن چيزي زده است كه مطالعات ادعایی علیه فعالیتهای نظامی برنامه هستهای ایران" مینامد.»
گرث پورتز در پایان گزارش خود دست به یک افشاگری ديگر هم زده و با يادآوري سوابق اظهارات یکی از مدیران ارشد آژانس، آورده است: «این موضوع وقتی جالبتر میشود که به مصاحبه اويلی هاینونن معاون سابق پادمانها در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سپتامبر سال 2008 با آلبرایت رجوع کنیم؛ جایی که او میگوید یکی از کشورهای عضو، او را متقاعد کرده که مطالعات ادعایی علیه ایران اسناد واقعی هستند و از البرایت پاسخ شنیده بود که این کشور احتمالا اسرائیل بوده است.
روزنامه اسرائیلی "جروزالم پست" هم امضای نهایی را پای تایید این تحلیل زده است؛ آنجایی که درباره علت ارائه اطلاعات حساس در مورد استفاده سیاسی و اقتصادی از گزارش اخیر آژانس توسط اسرائیل، "فشارهای مضاعف روی ایران و دور جدید تحریمها" را عامل این اقدامات عنوان میکند.»
برخی منابع در تهران معتقدند ضمیمه 16 صفحهای گزارش آمانو در واشنگتن نوشته شده است، بهطوري كه "گلن دیویس" نماينده امريكا در آژانس متن این ضمیمه را قبل از آنکه گزارش در بین کشورهای عضو توزیع شود، در اختیار داشته و آن را به برخی از رسانهها داد.
مرصاد :روزنامه هاآرتص، روز جمعه 11 نوامبر(20 آبان) نوشت: «فاز جدیدی از حمله علیه تهدیدات برنامه هستهای ایران، روز پنجشنبه با انتشار گزارش آژانس انرژی اتمی شروع شد. این گزارش به وضوح حاکی از آن است که ایران در حال انجام آزمایشاتی است که به منظور ساخت سلاحهای اتمی به کار میرود.اما رضایتی که اسرائیل میتواند از این گزارش عمومی مبنی بر تائید هراسش بگیرد، نباید اهمیت استراتژی جنگ را تحت الشعاع قرار دهد. اکنون زمان آن فرا رسیده که تمام کشورهای جهان نسبت به مقررات و سیاست هایشان در مورد ایران تجدید نظر کنند.»
مرصاد به نقل ازجام نیوز، شبکه الجزیره 11 نوامبر (20آبان) به نقل از روزنامه "هاآرتص" از قول یک مسئول عالی رتبه انگلیسی گفت: دولت انگلیس انتظار دارد اسرائیل ظرف 2 ماه آینده به ایران حمله کند.»
نتانياهو درباره تهديد نظامي عليه ايران بلوف مي زند. هدف اسرائيل طبق معمول،
فشار براي تشديد تحريم ها عليه ايران است.
سي ان ان ضمن انتشار تحليل فوق، تصريح
كرد: همان گونه كه اسناد ويكي ليكس نشان مي دهد، مقامات آمريكايي، تهديدهاي اسرائيل
را به عنوان تاكتيكي جهت فشار به آمريكا و اروپا براي اعمال اقدامات شديدتر و
خودداري از مصالحه با تهران بر سر مسائل هسته اي قلمداد مي كنند. اين تهديدها
معمولاً با بحث هاي اعمال تحريم هاي اضافي بر تهران همزمان شده است. بدون شك اين
آخرين اعلام جنگ نيز متفاوت از تهديدهاي قبلي نيست.
سي ان ان ادامه مي دهد: هدف
از طرح اين موضوع، متقاعد كردن جامعه شكاك بين المللي است كه با تحريم هاي جديد
موافقت نمايد براي اسرائيل تاكتيك تهديد به شروع جنگ، روشي است كه اعمال تحريم ها
را تضمين كند. دولت اسرائيل، آمريكا و اتحاديه اروپا را تحت فشار قرار داده كه
تحريم هاي بيشتري وضع كنند. اسرائيل همواره مطرح نموده كه بدون اقدامات توبيخي
جديد، مجبور خواهد بود يكجانبه به ايران حمله كند. واشنگتن نيز از تهديدات اسرائيل
استفاده كرده و به روسيه و چين و مابقي جامعه بين المللي فشار آورده تا براي حفظ
صلح، تحريم هاي جديدي اعمال كنند. در اين تاكتيك تلاش شده بين تحريم و جنگ يكي را
انتخاب كرده و نه آن كه بين درگيري و ديپلماسي يكي را برگزينند. براي حفظ حداقل
اعتبار، اسرائيل مجبور است هر تهديدي را با مشخصات جديدي مطرح سازد كه آن را متفاوت
از تحركات قبلي جلوه دهد. در اين دفعه حكايت از اين قرار است كه مباحثات شديدي در
داخل كابينه دولت اسرائيل بين طرفداران و مخالفين حملات يكجانبه در جريان است. آنچه
كه قرار بوده سري و بحث هاي داخلي باشد هم اكنون به خارج درز يافته و كل جهان در
جريان اين مباحثات بر سر جنگ و صلح قرار گرفته و مانند يك شو عجيب و غريب تلويزيوني
در معرض ديد همگان قرار گرفته است.
بسياري از تحليل گران در غرب معتقدند اسرائيل
همواره نگران تسليم آمريكا در برابر ايران هسته اي بوده و اكنون تخليه توأم با شكست
عراق در كنار سقوط برخي متحدان آمريكا در منطقه به واسطه انقلاب ملت ها، واشنگتن را
براي انفعال بيشتر آماده كرده است.
«اصلاح طلبان به محض آمدن به خارج كشور چهره عوض مي كنند. نمونه اش جناب آقاي
واحدي كه خيلي دير آمده اند- البته آمدنش هم حكايتي دارد كه جاي گفتنش اينجا نيست-
و خيلي زودتر هم مي خواهند تشريف ببرند».
يك پايگاه اينترنتي وابسته به
اپوزيسيون مقيم آلمان، با انتشار تحليل فوق نوشت: اين طيف اصلاح طلبان، اول از همه
تلاششان اين است كه در كنگره آمريكا جاي پا باز كنند و از امكانات مالي و فقط هم
مالي نهادهاي دولت آمريكا (از همان هفتاد و پنج ميليون دلار معروف) البته جهت
مبارزه سود (منفعت) ببرند و تازه دو قورت و نيمشان هم باقي است و به ديگران مي
تازند كه چرا بعضي افراد از اين فرصت استفاده نمي برند هيچ، مخالفت هم مي كنند. اين
آقاي واحدي كه خودش را نماينده آقاي كروبي مي نماياند- و اميد است كه بدترين و نه
بهترين نماينده كروبي باشند- در گويانيوز مقاله اي منتشر كرده كه بايد به نكاتي از
آن پرداخت. اينها چون در دولتهاي غرب تنيده و جا خوش كرده اند سعي مي كنند مسير را
به جهتي بكشانند كه خوشايند دولتهاي غرب و در پيشاپيش آن آمريكا و همچنين دولت
اسرائيل است.
«رنگين كمان» اضافه مي كند: قديم ها فعالان سياسي به اينگونه نظرات
مي گفتند نوكري و يا مزدوري در برابر بيگانه كه البته امروز گفتن اين كلمات خطرناك
است و شما را به دادگاه هايي مي كشانند كه بايد 000/250 يورو خسارت بپردازيد. به
همين روي نبايد چنين عملي را نوكري و يا مزدوري خواند شايد بهتر باشد كه بگوييم پا
در مياني براي اهداف بيگانه(!) اين رفتار در امتداد جنايت هاي غرب است.
نويسنده
كه خود مقيم فرانكفورت است در عين حال مشاور فرصت طلب و معزول كروبي را تازه به
دوران رسيده اي توصيف كرد كه «مي كوشد خود را پرچمدار مبارزه با جمهوري اسلامي
معرفي كند و هنوز از گرد راه نرسيده طلبكار شده و حامي حمله نظامي به ايران است»
اما خطاب به وي نوشت: اينجا بيهوده ژست روشنفكرانه و غربي به خودتان نگيريد كه
بازار ندارد و اگر هم بازار داشته باشد، از دست شما خريدار ندارد.
گفتني است يكي
از كاربران سايت ضدانقلابي بالاترين خطاب به مجتبي واحدي گفته است: «آيا بهتر نيست
حالا كه به آمريكا پناهنده شده اي به جاي حرفهاي سياسي، روزي يكساعت يك قل دوقل
بازي كني»؟
طي ماه گذشته مجوز برگزاري دو كنسرت در تهران لغو شد.
به گزارش يك سايت خبري
در پي افشاگري روزنامه كيهان با عنوان «پادوي حسني مبارك و بگين در عرصه هنر» حضور
رهبر مصري اركستر سمفونيك قطر منتفي شد، در خبري ديگر نيز سايت مشرق و روزنامه
كيهان پرده از وابستگي و همكاري «ريچارد كلايدرمن»، موزيسين آلماني برداشت تا وي
نيز از سفر به ايران بازماند.
كلايدرمن كه در سال هاي 98 و 1991 اثرهايي را با
عنوان «يهودي تنهاي اسرائيل و 50 سال براي اسرائيل» عرضه كرده و براي اجراي كنسرت
به اسرائيل سفر كرده است، متهم است كه از معدود موزيسين هاي آشكار حامي اسرائيل
است.
برخي رسانه ها نيز درباره «نادر عباسي» هم نوشتند كه وي از بوق هاي
تبليغاتي دولت مبارك در مصر و از همراهان رژيم صهيونيستي در منطقه به شمار مي
رود.
در حالي كه اقدام متعهدانه وزارت ارشاد در لغو اين كنسرت ها با تقدير افراد
و محافل متعهد هنري روبرو شده بود، روزنامه ايران در تاريخ 18/8/90 با دروغ خواندن
گزارش هاي افشاگرانه رسانه ها، به دفاع جانانه اي از اين دو به اصطلاح هنرمند حامي
رژيم صهيونيستي پرداخت.
در حالي كه مدير برنامه هاي ريچارد كلايدرمن
«اوليورتوسانت» با ارسال نامه اي موضوع كنسرت كلايدرمن در سرزمينهاي اشغالي
(اسرائيل) در سال 1981 و همچنين انتشار آلبومي با عنوان «طپش قلب» در اسرائيل از وي
را كاملاً تأييد كرده، جاي تعجب است كه روزنامه ايران به جاي قدرداني از اخبار
افشاگرانه رسانه ها درصدد انتقاد و تخريب و كذب دانستن اين اخبار بر
آمد.
روزنامه ايران در اين يادداشت خبري، با طرح اين مسئله كه «هنر مرز نمي
شناسد» با اشاره به نگهداري آثار ارزشمند تمدن اسلامي در موزه هاي جهان درصدد شبيه
سازي هنر با هنر برمي آيد!؟ هنري كه فارغ از هنرمند بايد در تالارهاي موسيقي ايران
گرامي داشته شود!
و اما، شايد كه هنر مرز نشناسد؟ اما هنرمند چطور؟ او كه تابع
زمان و مكان و مرز است، چگونه مي تواند در دنيايي فارغ از عقيده شخصي درباره جهان و
رويدادهايش زندگي كند؟ آيا چنين بي تفاوتي ارزش آن را دارد كه وقت و سرمايه جوانان
ايران را به پايش هزينه كنيم؟
اما كلايدرمن به طور قطع اين گونه نيست، او كه
توانسته فارغ از آن همه كشتاري كه هر روز در فلسطين اتفاق مي افتد، در اسرائيل و
براي اسرائيل كنسرت اجرا كند، حتماً توانسته بر اين بي تفاوتي غالب شود و براي رژيم
غاصب اسرائيل هويتي فارغ از تجاوزگري آشكارش تعريف كند.
روزنامه ايران بعد از
دفاع مشمئز كننده از اين به اصطلاح هنرمند كه حمايت تلويحي از اسرائيل نيز هست،
پرسيده است: «چه كساني قرار است بر ادعاي غيرمستند و بعضاً نادرست اين رسانه ها
رسيدگي كند و آنان را به پاسخ وادار كند»، اكنون كه كلايدرمن خود معترف به حقايق
است، وقتش رسيده كه ما هم بپرسيم: «بالاخره چه زماني قرار است، دست بدخواهاني كه از
سر فساد و با اهدافي خاص روزنامه را تريبون عقايد ضدنظام كرده اند، از سر اين مردم
كوتاه شود؟»
يكي از خبرنگاران زن بيبيسي در تلاش است تا با سوء استفاده
از شبكه هاي اجتماعي مجازي و با محوريت انفجار امروز شهر تهران، دست به جاسوسي
بزند.
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
متن دلخواه شما
|
|